منصور از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 71
1. منصور بدآن خواجه که در راه خدا
از پنبهٔ تن جامهٔ جان کرد جدا
1. منصور بدآن خواجه که در راه خدا
از پنبهٔ تن جامهٔ جان کرد جدا
1. مولای اناالتائب مما سلفا
هل تقبل عذر عاشق قد تلفا
1. میآمد یار مست و تنها تنها
با نرگس پرخمار رعنا رعنا
1. نور فلکست این تن خاکی ما
رشک ملک آمدست چالاکی ما
1. هان ای سفری عزم کجایست کجا
هرجا که روی نشستهای در دل ما
1. یک چند به تقلید گزیدم خود را
نادیده همی نام شنیدم خود را
1. یک طرفه عصاست موسی این رمه را
یک لقمه کند چو بفکند این همه را
1. آن لقمه که در دهان نگنجد به طلب
وان علم که در نشان نگنجد به طلب
1. آنی که فلک با تو درآید به طرب
گر آدمیی شیفته گردد چه عجب
1. از بانگ سرافیل دمیده است رباب
تا زنده و تازه کرده دلهای کباب
1. امروز چو هر روز خرابیم خراب
مگشا در اندیشه و برگیر رباب