ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 555
1. ای روز برآ که ذرهها رقص کنند
آن کس که از او چرخ و هوا رقص کنند
1. ای روز برآ که ذرهها رقص کنند
آن کس که از او چرخ و هوا رقص کنند
1. ای سر روان باد خزانت مرساد
ای چشم جهان چشم بدانت مرساد
1. ای عشق ترا پری و انسان دانند
معروف تر از مهر سلیمان دانند
1. ای عشق توم ان عذابی لشدید
ای عاشق تو به زخم تیغ تو شهید
1. ای عشق که جانها اثر جان تواند
ای عشق که نمکها ز نمکدان تواند
1. ای قوم که برتر از مه و مهتابید
از هستی آب و گل چرا میتابید
1. ای لشکر عشق اگرچه بس جبارید
آن یار به خشم رفته را باز آرید
1. ای مرغ عجب که صید تو شیرانند
گمگشتهٔ سودای تو جان سیرانند
1. این پردهٔ دل دگر مکن تا نرود
جز جانب او نظر مکن تا نرود
1. این تنهائی هزار جان بیش ارزد
این آزادی ملک جهان بیش ارزد
1. ای نرم دلانیکه وفا میکارید
بر خاک سیه در صفا میبارید
1. این سر که در این سینهٔ ما میگردد
از گردش او چرخ دو تا میگردد