سر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1571
1. سر رشتهٔ شادیست خیال خوش تو
سرمایهٔ گرمیست مها آتش تو
1. سر رشتهٔ شادیست خیال خوش تو
سرمایهٔ گرمیست مها آتش تو
1. سوگند بدان روی تو و هستی تو
گر میدانم نه از تو این پستی تو
1. صد داد همی رسد ز بیدادی تو
در وهم چگونه آورم شادی تو
1. عشقست که کیمیای شرقست در او
ابریست که صد هزار برقست در او
1. عمرم به کنار زد کناری با تو
چون عمر گذشتنیست باری با تو
1. فرزانهٔ عشق را تو دیوانه مگو
همخرقهٔ روح را بیگانه مگو
1. گر جمله برفتند نگارا تو مرو
ای مونس و غمگسار ما را تو مرو
1. گر عاشق عشق ما شدی، ای مهرو
بیرون شو ازین شش جهت تو بر تو
1. گر عاقل و عالمی به عشق ابله شو
ور ماه فلک توئی چو خاک ره شو
1. گر هیچ ترا میل سوی ماست بگو
ورنه که رهی عاشق و تنها است بگو
1. گفتم روزی که من به جانم با تو
دیگر نشدم بتا همانم با تو