ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1536
1. ای آب از این دیدهٔ بیخواب برو
وی آتش از این سینهٔ پرتاب برو
1. ای آب از این دیدهٔ بیخواب برو
وی آتش از این سینهٔ پرتاب برو
1. ای از دل و جان لطیفتر قالب تو
بسیار رهست از شکر تا لب تو
1. ای پردهٔ پندار پسندیدهٔ تو
وی وهم خودی در دل شوریدهٔ تو
1. ای بسته تو خواب من به چشم جادو
آن آب حیات و نقل بیخوابان کو
1. ای بلبل مست بوستانی برگو
مستی سر و راحت جانی برگو
1. ای جان جهان به حق احسانت مرو
مستم مستم ز شیر پستانت مرو
1. ای جان جهان جان و جهان بندهٔ تو
شیرین شده عالم ز شکر خندهٔ تو
1. ای جان جهان جز تو کسی کیست بگو
بیجان و جهان هیچ کسی زیست بگو
1. ای چرخ فلک پایهٔ پیروزهٔ تو
زنبیل جهان گدای دریوزهٔ تو
1. ای در دل من میل و تمنا همه تو
واندر سر من مایهٔ سودا همه تو
1. ای دل اگرت طاقت غم نیست برو
آوارهٔ عشق چون تو کم نیست برو
1. ای دل تو بهر خیال مغرور مشو
پروانه صفت کشتهٔ هر نور مشو