صورت از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1490
1. صورت همه مقبول هیولا میدان
تصویر گرش علت اولی میدان
طبع از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1491
1. طبع تو چو سنگست و دلت چون آهن
وز آهن و سنگ جسته آتش سوی من
طبعی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1492
1. طبعی نه که با دوست در آمیزم من
عقلی نه که از عشق بپرهیزم من
عقلی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1493
1. عقلی که خلاف تو گزیدن نتوان
دینی که ز عهد تو بریدن نتوان
عید از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1494
1. عید آمد و عیدانه جمال سلطان
عیدانه که دیده است چنین در دو جهان
فرخ از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1495
1. فرخ باشد جمال سلطان دیدن
جان زنده شود ز روی جانان دیدن
گر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1496
1. گر تیغ اجل مرا کند بی‌سر و جان
در حسن برآیم ز زمین صد چندان
گر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1497
1. گر دست بشد ز کار پائی می‌زن
ور پای نماند هم نوایی می‌زن
گر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1498
1. گر شادم و گر عراق و گر لورستان
روشن شده زانچهرهٔ چون نورستان
گر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1499
1. گر کشته شوم به نزد و پیکار تو من
آهی نکشم ز بیم آزار تو من
گر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1500
1. گر مشتاقی به پیش مشتاق نشین
روزان و شبان بر در عشاق نشین