ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1397
1. ای جانب عشاق به خیره نگران
تو خیره و در تو گشته خیره دگران
1. ای جانب عشاق به خیره نگران
تو خیره و در تو گشته خیره دگران
1. ای جان منزه ز غم پالودن
وی جسم مقدس ز غم فرسودن
1. ای جمله جهان بروی خوبت نگران
جان مردان ز عشق تو جامه دران
1. ای خورده مرا جگر برای دگران
دانم که همین کنی برای دگران
1. ای خوی تو در جهان می و شیر ای جان
از دلشدگان گناه کم گیر ای جان
1. ای داد که هست جمله بیدار از من
ای من که هزار آه و فریاد از من
1. ای در دو جهان یگانه تعجیل مکن
در رفتن چون زمانه تعجیل مکن
1. ای دف تو بخوان ز دفتر مشتاقان
ای کف تو بزن بر رگ خون ایشان
1. ای دل تو در این واقعه دمسازی کن
وی جان به موافقت سراندازی کن
1. ای دل چه شدی ز دست دستی میزن
دست از هوس عشوهپرستی میزن
1. ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و از هر دو جهانم بستان
1. ای رفته ز یاران تو به یک گوشه کران
فریاد تو از خوی بد و بار گران