نی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1363
1. نی سخرهٔ آسمان پیروزه شوم
نی شیفتهٔ شاهد ده روزه شوم
1. نی سخرهٔ آسمان پیروزه شوم
نی شیفتهٔ شاهد ده روزه شوم
1. هر گه که دل از خلق جدا میبینم
احوال وجود با نوا میبینم
1. همچون سر زلف تو پریشان توایم
آنداری و آنداری و ما آن توایم
1. هم خوان توایم و نیز مهمان توایم
هم جمع توایم و هم پریشان توایم
1. هم مستم و هم بادهٔ مستان توام
هم آفت جان زیر دستان توام
1. هم منزل عشق و هم رهت میبینم
در بنده و در مرو شهت میبینم
1. هوش عاشق کجا بود سوی نسیم
هوش عاقل کجا بود با زر و سیم
1. یار آمده یار آمده ره بگشائیم
جویان دلست دل بدو بنمائیم
1. یا صورت خودنمای تا نقش کنیم
یا عزم کنیم و پای در کفش کنیم
1. یرغوش بک و قیر بک و سالارم
با نصرت و با همت و با اظهارم
1. یک بار دگر قبول کن بندگیم
رحم آر بدین عجز و پراکندگیم