امروز از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1144
1. امروز همه روز به پیش نظرم
او بود از آن خراب و زیر و زبرم
1. امروز همه روز به پیش نظرم
او بود از آن خراب و زیر و زبرم
1. امروز یکی گردش مستانه کنم
وز کاسهٔ سر ساغر و پیمانه کنم
1. امشب که حریف دلبر دلداریم
یارب که چها در دل و در سر داریم
1. امشب که حریف مشتری و ماهم
با مهرویان چون شکر همراهم
1. امشب که شراب جان مدامست مدام
ساقی شه و باده با قوامست قوام
1. امشب که غم عشق مدامست مدام
جام و می لعل با قوامست قوام
1. امشب که مه عشق تمامست تمام
دلدار فرو کرده سر از گوشهٔ بام
1. امشب که همی رسد ز دلدار سلام
بر دیده و دل خواب حرامست حرام
1. امشب همه شب نشسته اندر حزنم
فردا بروم مناره را کارد زنم
1. اندر طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم
1. انگورم و در زیر لگد میگردم
هر سوی که عشق میکشد میگردم