1 گفتم ز تو دایمم نه غم خواهد بود لطفت نه بغیر دمبدم خواهد بود
2 زان خاری من فزون شد و خواهد شد او محترم است و محترم خواهد بود
1 کو مرغ باین بیپروبالی که منم کس نیست باین شکسته حالی که منم
2 ای گل بودت بلبل نالان بسیار اما نه باین ضعیف نالی که منم
1 گشت شب مهتاب و می روشن و تو من شعله تو گل گلخن و من گلشن و تو
2 بازآ که بهم خوشیم هرجا باشیم پروانه و شمع و بلبل و گل من و تو
1 ایخسته دلم همیشه رنجور از تو روزم ز سیاهی شب دیجور از تو
2 بیشعله خس و خار نمیسوزد و من از دوری تو در آتشم دور از تو
1 در کوی غمت که فتنه بارد صد رنگ تنها نه تر است دامن ناله بچنگ
2 در هر بن خار هست و در هر سر سنگ نالان چو جرس تنگدلی از دل تنگ
1 ای عشق که غیر فتنه برپا نکنی در سوختن جهان محابا نکنی
2 گرم جولان چو باد هرجا گذری آتش زنی و سوزی و پروا نکنی
1 ای آنکه ترا خون شهیدان باده است کی خونخواری چون ز تو مادر زاده است
2 در طفلیت ای سست وفاپنداری ما در همه شیر بیوفائی داده است
1 گو دی رسد و بهارش از پی نرسد در خم میم از رسیدن دی نرسد
2 کافیست گل داغ و می خون دلم گو موسم گل بیاید و می نرسد
1 شد صبح که هرکس پی کاری گیرد یا آنکه بدوستی قراری گیرد
2 خوشوقت کسی بود که از خانه برون آید سر راه انتظاری گیرد
1 در وادی عشقت دل من گم گشته آئین تو دلجوئی مردم گشته
2 من بهر تو گریانم و تو بهر کسان از گوشه لب گرم تبسم گشته