1 زاهد که بخون خوردن خلقست مدام باکش نبود نه از هلال و نه حرام
2 این طرفه که باشد او مسلمان تمام ما سوختنی کشتنی از یک دو سه جام
1 من عهد و وفات سست میدانستم در راه جفات چست میدانستم
2 از تیغ فراق اینکه آخر خونم میریختی از نخست میدانستم
1 پیمان تو کی درست میدانستم عهد تو همیشه سست میدانستم
2 من سستی عهد تو مپندار کنون دانستم کز نخست میدانستم
1 دیریست جدا ز عالم لاهوتم زندانی این کالبد ناسوتم
2 این پیکر خشک تختهبندم کرده است ایمرگ بیا که زنده در تابوتم
1 یک چند منت دوست گمان میکردم وز شوق فدایت دل و جان میکردم
2 از تیغ جفا عاقبتم کشتی و کاش زآغاز ترا من امتحان میکردم
1 کی دور ز آستانهات میگردم گر تیر زنی نشانهات میگردم
2 هر شام چو پروانه شمع فانوس تا صبح به گرد خانهات میگردم
1 عمریست که مهر دلفروزی دارم در دلسوزی و طرفهسوزی دارم
2 از خال سیاهی و خط مشکینی تاریک شبی و طرفهروزی دارم
1 از غم دل بیصبر و سکونی دارم آزردهتر از برون درونی دارم
2 هرکس که خورد زخم نهان نگهی داند چه دل غرقه بخونی دارم
1 پیوسته تن خاکنشینی دارم در کوی غمت گل زمینی دارم
2 امید اثر ز نالهام هست که باز مینالم و ناله حزینی دارم
1 هر ناله که از غمت بلب میآرم زو آتش را بتاب و تب میآرم
2 از روز جزا بمجرمان صعبتر است روزی که من از غمت بشب میآرم