1 بازآ و هجوم لشکر درد نگر گرد من و در میانهام فرد نگر
2 بر لشکر غم تاختهام نیرو بین تنها بسپاهی زدهام مرد نگر
1 جز فتنه نمیکند جهان طور نگر جز زهر نمیدهد فلک جور نگر
2 گیتی نگر و فلک نگر گردش بین محفل نگر و جام نگر دور نگر
1 چونتخته نرد است فلک نیک نگر ما مهره و آسمان بود بازیگر
2 هر لحظه بنفش کعبتین تقدیر ما را حرکت دهد بحال دیگر
1 هر بت که برافروخت رخ از جام غرور چون با تو دهم نسبتش ای غیرت حور
2 او برق یما نیست و تو آتش طور او شعله آتشست و تو شعله نور
1 ایدلبر بینظیر من دستم گیر در کشور جان امیر من دستم گیر
2 افتادهام از پا و نباشد دستی جز دست تو دستگیر من دستم گیر
1 آن در مسجد که جستهام حق ز نماز وین گوشهنشین که گشتهام محرم راز
2 اینها همه دام و مکر و تزویر بود جز می مخور و بغیر معشوق مباز
1 آن یافته کام دل ز عشق جانسوز کز طالع فرخنده و بخت فیروز
2 روزی با مهر طلعتی برده بشب با ماه وشی شبی رسانیده بروز
1 زین پیش مرا بود ز بخت فیروز هرشب شب قدر و روز روز نوروز
2 افغان که زیادروی و موی صنمی اکنون نه شبم شبست و نه روزم روز
1 گیرم که کنم من از مناهی پرهیز با حکم قضا کر است یارای ستیز
2 ساقی بکفم نهاده جام لبریز میگویدم آنگاه که کج دار و مریز
1 ای جان و دل مرا انیس و مونس باغی است رخت درو ز گلها مجلس
2 لب غنچه و خط بنفشه و عارض گل بینی قلم و نرگس چشمت نرگس