عالم خراب از نگه میپرست از مشتاق اصفهانی غزل 96
1. عالم خراب از نگه میپرست تست
زآن می فغان که در قدح چشم مست تست
...
1. عالم خراب از نگه میپرست تست
زآن می فغان که در قدح چشم مست تست
...
1. به پایت دوش میافتاد گاهی راست گاهی کج
مگر زلف تو بود از باد گاهی راست گاهی کج
...
1. با بلبل مسکین گل و بیداد و دگر هیچ
وز زحمت گل بلبل و فریاد و دگر هیچ
...
1. تا ژ گل نام و ز گلزار نشان خواهد بود
کار مرغان چمن آه و فغان خواهد بود
...
1. خاک ار شوم به کوی تو گردم نمیرسد
دردی ز دوری تو به دردم نمیرسد
...
1. گشاید از در میخانه هر در کاسمان بندد
مبادا در بروی هیچ کس پیر مغان بندد
...
1. پایی به پای دشتنوردم نمیرسد
گردی به گرد بادیهگردم نمیرسد
...
1. ز خیلی کجا چون تو شاهی برآید
ز بامی کجا چون تو ماهی برآید
...
1. گرم صد داغ بر جان میگذارد
کجا داغی چو هجران میگذارد
...
1. نه در سر غیر سودای تو باشد
نه در دل جز تمنای تو باشد
...
1. به هر کام غیر آن شیرینسخن میپرورد
از سخن شهدی که در کنج دهن میپرورد
...
1. آن دل که غم بتان ندارد
باغیست که باغبان ندارد
...