خواهد آورد خط و ترک جفا از مشتاق اصفهانی غزل 132
1. خواهد آورد خط و ترک جفا خواهد کرد
گر کند عمر وفا یار وفا خواهد کرد
...
1. خواهد آورد خط و ترک جفا خواهد کرد
گر کند عمر وفا یار وفا خواهد کرد
...
1. مرا بخت سبز از فلک دوش بود
که آن سرو نازم در آغوش بود
...
1. خدات خواهی اگر از بلا نگه دارد
مرا تو نیز نگهدار تا نگه دارد
...
1. روزی که مرغ وحشی دل با تو رام بود
نه نامی از قفس نه نشانی ز دام بود
...
1. نه هر مهی روش مهرگستری داند
نه هر که خواجه شود بنده پروری داند
...
1. بوسهای دوش ز لعل تو براتم دادند
مرده بودم ز غمت آب حیاتم دادند
...
1. دل چرا چون شمع جز آه سربارش نباشد
گر به آتش پارهای چون خود سروکارش نباشد
...
1. مژده ای دل که شب فرقت یار آخر شد
روز تاریک سرآمد شب تار آخر شد
...
1. صد چشمم و رخسار تو دیدن نگذارند
صد گوشم و حرف تو شنیدن نگذارند
...
1. شام شد زلف سیاه تو به یادم آمد
گشت طالع مه و ماه تو به یادم آمد
...
1. گفتم ز صبر کار بسامان شود نشد
طالع بحکم و بخت به فرمان شود نشد
...
1. خوش آنکه مرا وصل تن سیمنتی بود
در دستم ازین باغچه سیب ذقنی بود
...