13 اثر از شهریارنامه عثمان مختاری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر شهریارنامه عثمان مختاری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار عثمان مختاری / شهریارنامه عثمان مختاری

شهریارنامه عثمان مختاری

1 چنین پاسخ نامه گردید زود که جز رزم نبود دگر هیچ سود

2 چو فردا سر از خواب دوشین کشم سپه بار دیگر بدین کین کشم

3 درآیم به میدان هیتال شاه یکی رزم سازم درین کینه گاه

4 به بینیم تا بر که باشد سپهر سپهر بلند فروزنده مهر

1 سرآینده دهقان چنین یاد کرد چو این از ره داد بنیاد کرد

2 که عاس آن جفاپیشه نابکار دل آکنده از کینه شهریار

3 نداد او بمن دخت هیتال را سپردم به او من دز مال را

4 کنون شد سپهبد ورا خوستار بمن کی گزارد ورا شهریار

1 بعاس آن زمان گفت هیتال شاه که برکش همین شب مر او را به راه

2 به سوی سراندیب بر بند کن دل از بند او شاد خورسند کن

3 سراندیب را خود کمیندار باش شب و روز هشیار و بیدار باش

4 فکندند یل را به پشت نوند ببردند آن گاه در زیر بند

1 بگاهی که سرزد خور از کوه روس برآمد ز درگاه آوای کوس

2 دو لشکر ز کین صف کشیدند باز جهان شد پر از ناله رزم ساز

3 تو گفتی ز بس ناله نای کوس رخ ماه ماننده شد سندروس

4 ز بس بر فلک بانگ فریاد شد نفیر سرافیل بر باد شد

1 وزین رو چه (آن دید) ارژنگ شاه نمانده کلاه و شکسته سپاه

2 فرستاد زی خسرو زنگبار یکی نامه از خون دیده نگار

3 که ای شاه ما را به فریاد رس که در آتش افتاده ام همچو خس

4 شکستی چنین آمد از کین مرا بماندم کنون در دم اژدها

1 سپاهی که از زر توانگر بود بدست از پی کینه اش سر بود

2 سرهفته بنواخت شیر نای و کوس شد از گرد لشکر جهان آبنوس

3 دگر ره بسوی سراندیب شد چو سیلی که از کوه در شیب شد

4 کزین آگهی شد به هیتال شاه که ارژنگ آورد دیگر سپاه

1 سپهبد چو آن دید آمد بخشم برو بر بگرداند از کینه چشم

2 بزد دست و غرید چون پیل مست غل و بند و زنجیر در هم شکست

3 سر مرد دژخیم از تن بکند بدان نامور بارگاهش فکند

4 بزد دست و برداشت کرسی عاج بشد تازیان تابر تخت ساج

1 کزین روی ارژنگ آمد به پیش وزین روی هیتال با فیل خویش

2 دو لشکر برابر دگر صف زدند غو پیل بر شد به چرخ بلند

3 جهانرا تو گفتی سیاهی گرفت سیاهی بر مه به ماهی گرفت

4 به پیش سپه پیلبانان شدند بکردند حصنی ز پیلان بلند

1 به پرسید هیتال کین مرد کیست کزین سان سواری به گیتی نزیست

2 ندانیم گفتند کین نامدار که باشد که آمد درین کارزار

3 کزین روی آمد مران زرد پوش به نزدیک نصوح آمد بجوش

4 چو از کین به نزدیک نصوح شد تو گفتی یکی دیک در جوش شد

1 گرآن زرد پوشی که آید به جنگ بباید سرش آورم زیر چنگ

2 نمایم بدو آنچنان دستبرد که گردد پشیمان ازاین دار و برد

3 دگر روز چون سرکشید آفتاب تهی شد سرنامداران ز خواب

4 دگر باره آن هر دو لشکر ز کین کشیدند صف از یسار و یمین

آثار عثمان مختاری

13 اثر از شهریارنامه عثمان مختاری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر شهریارنامه عثمان مختاری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی