13 اثر از قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی

1 ابوالفتح بیک آن گرامی جوان که رخت بقا سوی عقبی کشید

2 غریو از جهان خاست کان شاخ گل به آن تازگی پا ز دنیا کشید

3 چو تاریخ او خواستم عقل گفت ابوالفتح بیک از جهان پا کشید

1 هر هنر من که زانگیز طبع در نظر عقل شود جلوه‌گر

2 خصم بداندیش حسد پیشه را ناوکی از رشک رسد بر جگر

3 طوطی شیرین عمل نطق من کام جهان را چو کند پرشکر

4 چاشنی آن به مذاق حسود چون رسد از زهر بود تلخ‌تر

1 گوشوار گوش دوران درةالتاج جهان قرةالاعیان محمدمؤمن آن عالی گوهر

2 چون فتاد از موج بحر آفرینش بر کنار با قدومی از نجوم آسمان مسعودتر

3 گوهر بحر سعادت خواندمش کان گنج را تارک ارای قبایل یافت صراف نظر

4 این هم از اقبال او دیدم که از دریای فکر چون فروشد عقل کارد در دریای دگر

1 ای چراغ منتظر سوزان که می‌باید مرا بهر برخورداری از هر وعده‌ات عمری دگر

2 وی خدیو صبر فرمایان که می‌باید تو را بینوائی بر در از ایوب صبر اندوزتر

3 با وجود آن که دست درفشانت مسرفی است کز عطای اوست کان در خوف و دریا در خطر

4 در بنای مستقیم الجود میریزد مدام از نی کلکت شکر همچون نبات از نیشکر

1 میر عالی رتبه آن مهر سپهر عز و جان در دری قیمت آن دریا دل والاگهر

2 زبدهٔ آل نبی سید قوام‌الدین که بود بی‌نظیر از حسن سیرت در بسیط بحر و بر

3 چون به آهنگ ریاض خلدو گلزار جنان بست ازین غم خانه رخت و کرد ازین منزل سفر

4 میر عالی‌رتبه یک تاریخ او شد در حساب در دری قیمت او را گشت تاریخ دگر

1 چون خواجه امیر آن مه خورشید نظیر در میغ فنا کرد نهان روی منبر

2 تاریخ وفاتش ز خرد پرسیدم گریان شد و گفت حیف از خواجه امیر

1 دلا دقیقه شناسی و نکته‌پردازی ز من مخواه و مجو از درخت خشک ثمر

2 که از مفارقت خواجه میرزا علیم چنان ملول کز ادراک من نمانده اثر

3 ز من اعزه چو تاریخ فوت او جستند به عون هم نفسان سکه‌دار گشت این زر

4 سمی شاه ولایت علی نوشت یکی نگاشت سرور حاتم نهاد شخص دگر

1 محیط دولت اقبال خواجه میر حسن که بود تاجر فرزانه‌ای چو او نادر

2 چو بی‌ثباتی ویرانهٔ جهان دانست زدود نقش فریبش ز صفحهٔ خاطر

3 وزین سراچه فانی قدم کشید و رسید ز سیر عالم باقی به نعمت وافر

4 چو خواست دل که برد ره به گنج تاریخش وزین مقوله شود نکته‌ای بر او ظاهر

1 خسروا شاها جوان دل شهریارا سرورا ای جهان را عهد نو هنگامه‌ات خرم بهار

2 ای برای عقل پرور پایهٔ دین پروری وی به ذات فیض گستر سایهٔ پروردگار

3 ای تو را در دور بر ما تحت گردون داوری وی تو را از قدر بر مافوق گردون اقتدار

4 ای جهان سالار گیتی داور گردون سریر ای فلک پرگار عالم مرکز دوران مدار

1 ز ارباب دنیا که دارد جهان به ذات جهاندارشان افتخار

2 اجل را پی غارت نقد جان چو با میرزا احمد افتاد کار

3 در آن ماتم از دست غم چاک شد لباس سکون بر تن روزگار

4 چو از نامجویان نزد خیری به آیین او نبوت اشتهار

آثار محتشم کاشانی

13 اثر از قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی