ای عطا پیشه که دریای از محتشم کاشانی قطعه 25
1. ای عطا پیشه که دریای سخا و کرمت
در تلاطم همه گوهر به کنار اندازد
...
1. ای عطا پیشه که دریای سخا و کرمت
در تلاطم همه گوهر به کنار اندازد
...
1. فوت امیر چندان آمد گران بر ایام
کز بار آن مصیبت پشت فلک دو تا شد
...
1. ناگاه سمند جان بهر سفر عقبی
منصوری شاعر تاخت و ز دهر مسافر شد
...
1. حبذا مرز و بوم دارالمرز
که به خلد از شرف مقابل شد
...
1. مه اوج سیادت میر جعفر
ز علم جعفری چون کامجو شد
...
1. ای به ذات کریم بیهمتا
وی به طبع سلیم بیمانند
...
1. سپهر حوصله آن ابر دست دریا دل
که جیب و دامن پر زر به سایل افشاند
...
1. ای کریمی که ز لطفت همه ذرات جهان
جرعهای کرم از جام عطا نوشیدند
...
1. مسافران سبک سیر عالم ملکوت
که چون متاع سخن ز آسمان فرود آرند
...
1. خان جم جاه پادشاه منش
ملک کامکار ملک وجود
...
1. میر حیدر گوهر درج ورع
کز عدم نامد نظیرش در وجود
...
1. ای جوان بخت مدبر که در اصلاح امور
خرد پیر ز تدبیر تو شرمنده شود
...