13 اثر از قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی

1 گلبن گلزار سیادت که بود زبدهٔ سادات ذوی الاحترام

2 بلبل بستان قرائت که داشت بهره ازو سامعه خاص و عام

3 میر صفی گوهر اختر شعاع شمع قبایل مه گردون مقام

4 آن که شدش در صغر سن ز فیض کشور تجوید مسخر تمام

1 صبا به خدمت خدام خواجگی برسان نیاز من که به جان و دلش هوا خواهم

2 بگو اگرچه به عنوان شاعری هرگز نیامد است فرو سر به هیچ در گاهم

3 ولی چه بر سر راهم برای خرجی راه طمع نموده ره اینجا و برده از راهم

4 وگر بهم نرسد خرجی آن قدر بد نیست قبای خاصهٔ شاعر پسند اعلا هم

1 هر نفس می‌کرد چون از تاب مرگ رشتهٔ عمر عزیزی کو تهی

2 هر زمان میشد چو از دست اجل پیکری در خاک چون سرو سهی

3 با وجود طفلی از اوضاع چرخ یافت سید نعمت الله آگهی

4 با برادر همرهی کرد اختیار وز توجه کرد قالب را تهی

1 ای تو را قدر و جلال از چرخ ذی قدرت زیاد وی تو را جود و نوال از بجر گوهرپاش بیش

2 در زمان چون تو سلطانی که اخراجات من بی‌تعلل می‌دهد از مخزن احسان خویش

3 از برای آن زمین کز من به جان شد منتقل کرده صاحب جمع تو اطلاق مال سال پیش

4 هر که با مداح خاص الخاص سلطان این کند با دگر مردم چه باشد داب این بیداد کیش

1 تبارک‌الله ازین حوض خانهٔ دلکش که در شک جوی جنانست و آبروی جهان

2 بنای بی‌خللش چون بنای روضه خلد هوای معتدلش چون هوای عالم جان

3 فکنده طرح شگرفی مهندس تردست که می‌چکد به مثل آب از طراوت آن

4 زبان خامه نقاش کرده صنعتها که در ثناش زبون است خامه دو زبان

1 بر سر تربتی رسیدم دوش خرم و غم زدا و محنت کاه

2 نور مهر علی و عترت او زان مکان رفته تا به ذروهٔ ماه

3 با من آن روز از قضا بودند جمعی از اهل معرفت همراه

4 گفتم این خاک کیست شخصی گفت خاک پاک حسین عین‌الله

1 ای شمع سرکشان که به سر پنجهٔ جفا سر رشته وفای مرا تاب داده‌ای

2 گر سارمت فکار به زخم سخن مرنج چون خنجر زبان مرا آب داده‌ای

1 دوش تا صبح از صوامع قدس می‌شنیدم خروش ماتمیان

2 گفتم آیا کدام پاکنهاد کرده آهنگ و عزم راه جنان

3 یکی از هاتفان غیبی گفت میر باقر کشیده پا ز جهان

4 آن چه او گفت در طریق حساب بود تاریخ فوت میر همان

1 نخل باغ دل امیر گل‌رخ نسرین عذار کز خط او داشت خجلت سنبل اندر بوستان

2 از سموم مرگ چون گل‌برگ پژمرده شده خط نو بود اندکی پیرامن رویش عنان

3 از اجل مهلت اگر می‌یافت تا سال دگر آن زمان تاریخ او می‌شد امیر نوخطان

1 شخصی که به ریشیش چو نظر می‌دوزم صد فصل ز ریشخند می‌آموزم

2 اصلاح چو کرد خواست تاریخش را خندید یکی و گفت ریشت گوزم

آثار محتشم کاشانی

13 اثر از قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی