1 خورشید اوج حسن محمد امین که بود روشن ز رویش آینهٔ آفتاب و مه
2 وز کثرت مرور شهور و سنین نداشت کاهش به ماه طلعتش از هیچ باب ره
3 ناگه گرفته شد به کسوف اجل جهان کافاق را ز تیرگیش روز شد سیه
4 پیر خرد ز مرگ جهان سوز او چو کرد در ظلمت زمانه ماتم نشین نگه
1 بر سر تربتی رسیدم دوش خرم و غم زدا و محنت کاه
2 نور مهر علی و عترت او زان مکان رفته تا به ذروهٔ ماه
3 با من آن روز از قضا بودند جمعی از اهل معرفت همراه
4 گفتم این خاک کیست شخصی گفت خاک پاک حسین عینالله
1 ای مهین آصفی که عالم را آستان تو ملجاء است و پناه
2 وی گزین سروری که بر کرمت راستان دو عالمند گواه
3 وزرای دگر که داشتهاند عزت و شان خود به جود نگاه
4 چون ازیشان چو شاعران دگر همت من نبوده احسان خواه
1 همان اوج دولت شاه یحیی که پروازش گذشت از ذروهٔ ماه
2 به تنگ آمد دلش ناگه ازین بوم ز هم پروازی اقران و اشباه
3 چو بود از زمرهٔ همت بلندان ز شاخ سدره گردید آشیان خواه
4 چو بیرون از جهان میرفت میگفت زبان هاتفان الخلد مثواه
1 ای دل انصاف ده که چون نبود دور از جور خویش شرمنده
2 کز پی هم ز گلشن سادات سه همایون درخت افکنده
3 اول آن نونهال گلشن جان که شدی مرده از دمش زنده
4 گل باغ صفا صفیالدین که رخش بر سمن زدی خنده
1 ای جوان بخت سرافراز که بر خاک درت خسرو تخت فلک سوده جبین صد باره
2 وی درم پاش سنی پیشه که بر اهل نیاز بوده اهل کرمت قطره فشان همواره
3 هست شش ماه که از بهر دعا گوئی تو خواب را کردهام از دیدهٔ خود آواره
4 روز هم خواهشم این بوده که در هیچ محل نگذارد صمد چاره برت بیچاره
1 زهی بر حشمت گردون اساست ز حیرت دیدهٔ افلاک خیره
2 به من لطف دی و امروزت آخر چه باشد گر بود بر یک و تیره
3 نمائی گر به جای لطف موعود عطائی از عطایای صغیره
4 شود جود تو را مقدار ناقص شود طبع تو را آهسته تیره
1 ای جهان را از تو در گوش امید استمالتهای عام شامله
2 از پی اصلاح چشمم لازمست مصلحی از مصلحات کامله
3 سویم از روی نوازش کن روان مرتبانی چون زنان حامله
4 صد چنین در بطنش اندر پرورش یا هلیله نامشان یا آمله
1 زین الانام خواجه قلیخان که جد او بد شیخ بابویه سلام الوری علیه
2 ناگاه از جهان به جنان نقل کرد و گشت تاریخ رحلتش ولد شیخ بابویه
1 شکر کز فیض کرد بار دگر جنبشی بحر لطف ربانی
2 گوهری از محیط نسل نهاد رو به ساحل چو نجم نورانی
3 مهی از برج سلطنت گردید نور بخش جهان ظلمانی
4 نازنین صورتی که تصویرش نیست یارای خامه مانی