1 ناگه از طبعم مشام دل شنید بوی طوفان خیزی کون و مکان
2 بهر آن گردید نطقم نوحه گر کز اجل دی میر زرین افسران
3 مالک گردون شکوه کامکار کامل عالی سریر کامران
4 زین ملک و سلطانت سلطان حسین شهسوار نامدار نوجوان
1 امیر اعدل اعظم پناه ملک و ملل ملاذ اهل جهان کارساز اهل زمان
2 ملک مواکب انجم سپاه مه رایت فلک سرادق کرسی بساط عرش ایوان
3 سپهر مرتبهٔ معصوم بیک آن که رساند صدای کوس تسلط به گوش عالمیان
4 ز ملک خود سفر حج گزید با خلقی که مثل او گوهری در صدف نداشت جهان
1 دلافروز شمع شبستان انس چراغ بدر ز بده دودمان
2 گل کم بقا سرو کوته حیات نهال خزان دیده پیش از خزان
3 درخشان سهیل سریع الغروب بدیع زمانه بدیع الزمان
4 مه چارده سالهای کام یافت مه چارده را باو توامان
1 دوش تا صبح از صوامع قدس میشنیدم خروش ماتمیان
2 گفتم آیا کدام پاکنهاد کرده آهنگ و عزم راه جنان
3 یکی از هاتفان غیبی گفت میر باقر کشیده پا ز جهان
4 آن چه او گفت در طریق حساب بود تاریخ فوت میر همان
1 ای همایون فارس میدان دولت کاورند کهکشان بهر ستوران تو کاه از کهکشان
2 گرچه ناچارست بهر هر ستوری کاه و جو تا به دستور ستور من نیفتد از توان
3 مرکب من نام جو نشنید هرگز زان سبب میکنم کاه فقط خواهش ز دستور زمان
4 که به این حیوان رساندن گرچه شغل لازمست بام اندای منازل هست لازمتر از آن
1 آن خداوند محتشم چاکر که فزونست حشمتش ز جهان
2 دی برسم عیادتم از خاک برگرفت آن نهایت احسان
3 چون تو را دیدن عرق ز عرق سوز بیمار راست شعله نشان
4 لطف دیگر علاوه این ساخت از کف زر نثار سیم افشان
1 در بارگه امام شافع فرزند رسول و نور یزدان
2 شد سید ما به مهر فطری در قرب جوار از مقیمان
3 این موت به از حیات جاوید این دولت قرب به ز صد جان
4 هر مصرع ازین سه بیت غراست تاریخ وفاتش ای سخندان
1 یارب امشب از علامتها چه میبیند به خواب آن که فردا خواهمش کردن علامت در جهان
2 با کدامین قسمت رسوائی شود یارب قرین آن که از طبع جهان آشوب من دارد قزان
3 یافت حرفی زور برائی بالماس خیال کز عبورش صد خطر دارد لب و کام و زبان
4 دست و تیغی شد علم کاندر ته هفتم زمین گاو و ماهی در خیال پس خمند از تاب آن
1 ایا ستوده وزیری که دور گردون را قضا سپرده به دست تصرف تو عنان
2 خلفترین ولد مادر زمانه که ساخت مهین خدیو زمینت خدایگان زمان
3 رکاب قدر تو جائیست ای بلند رکاب که از گرفتن آن کوتهست دست گمان
4 هزار قرن اگر مهر و مه عروج کند به نعل رخش تو مشکل اگر کنند قران
1 نخل باغ دل امیر گلرخ نسرین عذار کز خط او داشت خجلت سنبل اندر بوستان
2 از سموم مرگ چون گلبرگ پژمرده شده خط نو بود اندکی پیرامن رویش عنان
3 از اجل مهلت اگر مییافت تا سال دگر آن زمان تاریخ او میشد امیر نوخطان