13 اثر از قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی

1 گل حدیقه دل خواجگی که بود قدش نهال تازه رس بی مثال گلشن جان

2 ز پا فتاد و خرد گفت بهر تاریخش هزار حیف ازان نونهال گلشن جان

1 ذوق مشکل که گذارد دو نفس زنده مرا گر شود یک نفس آن گوهر نایاب ز من

2 از رخ و ابروی او روی نتابم به خدا رو بتابند اگر قبله و محراب ز من

3 محتشم گر به رفاقت شود آن بت مهمان از تو دین و دل و دانش دگر اسباب ز من

1 ای شهریار ذیشان کز غایت بزرگی شان تو بی‌نیاز است از مدح خوانی من

2 گرد بنای حسنت هست آهنین حصاری از پاس دعوت خلق چون پاسبانی من

3 این پاسبانی اما چون دولت تو باقیست جان نیز اگر برآید از جسم فانی من

4 دوش از عطیهٔ تو ای نوبهار دولت از شرم زردتر شد رنگ خزانی من

1 باز فلک سلسله‌ای زد به هم کز اثرش گشت جهانی حزین

2 اتشی افروخت که از پرتوش دود برآمد ز زمان و زمین

3 فتنه‌ای انگیخت که از هم گسست سلسله ربط شهور و سنین

4 فتنه چو بود این که جهان را گذشت قطب زمین تاج سر اهل دین

1 والدمن خواجه میراحمد که بود از اعتقاد رشتهٔ مهر امیرالمؤمنین حبل‌المتقین

2 با گناه بی حد از دنیا چو رحلت می‌نمود داشت امید شفاعت زان شفیع‌المذنبین

3 لاجرم تاریخ فوتش هرکه کرد از من سوال گفتمش بادا شفیع وی امیرالمؤمنین

1 زین زمانه شیخ جمال آن که کس ندید در دهر یک معرف شیرین ادا چو او

2 چون کرد از کمال رضا وام جان ادا تاریخش از معرف شیرین ادا بجو

3 طبعم چو در غمش الف از ب نمی‌شناخت یک سال اگر کم است دلا عذر او بگو

1 حافظ آن خود رو درخت باغ نظم زد به تیغ کین عدویی بیخ او

2 بود بس قابل ولی شمشیر را قابل شمشیر شد تاریخ او

1 ای بر سبیل حاجت صد محتشم گدایت وی درکمال حشمت ارباب حاجت از تو

2 در کوچهٔ ظرافت عمری دواندام از جهل کردم در آخر اما کسب ظرافت از تو

3 از مهر من بناحق کردی تمسکی راست زانسان که اهل حجت کردند حیرت از تو

4 وین دم به رسم تحصیل دارد کسی که برده در عرصهٔ سیاست گوی صلابت از تو

1 ای بخت می‌رساند از اشفاق بی‌قیاس ادبار با هزار تواضع سلام تو

2 پیک صبا ز روضهٔ نومیدی آمده با یک جهان شمامه به طوف مشام تو

3 دارد خبر که عامل دارالعیار یاس صد سکه زد تمام مزین به نام تو

4 جغدی که در خرابهٔ ادبار خانه داشت دارد سر تو طن دیوار بام تو

1 بهر جمعی عیب جویان بستم این احرام دوش کز تعصب چست بر بندم میان خود به هجو

2 برنیارم بر مراد دل دمی با دوستان برنیارم تا دمار از دشمنان خود به هجو

3 در پس زانوی فکرت چون نشستم تا کنم در سزای ناسزایان امتحان خود به هجو

4 رستخیزی بود موقوف همین کز ابر طبع سردهم سیلی و بگشایم دهان خود بد هجو

آثار محتشم کاشانی

13 اثر از قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی