9 اثر از قصاید در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار محتشم کاشانی

1 شبی به دایتش از روزگار هجر به تر نهایتش چو زمان وصال فیض اثر

2 شبی در اول دی شام تیره‌تر ز عشا ولی در آخر او صبح پیشتر ز سحر

3 شبی عیان شده از جیب او ره ظلمات ولی زلال بقا زیر دامنش مضمر

4 شبی چو غره ماه محرم اول او ولی ز سلخ مه روزهٔ آخرش خوش‌تر

1 چو از جوزا برون تازد تکاور خسرو خاور تف نعلش برآرد دود ازین دریای پهناور

2 فتد در معدنیان آتشی کز گرمی آهن زره سازی کند آسان‌تر از داود آهنگر

3 گر افتد مرغی از تاب هوا در آتش سوزان پی دفع حرارت تنگ گیرد شعله را در بر

4 سمندر گر برون آید ز آتش دوزخی بیند که تا برگردد از تف هوا در گیردش پیکر

1 سهی بالای بزم آرای مه سیمای مهرآسا قدح پیمای غم‌فرسای روح‌افزای جان‌پرور

2 سرت گردم چه واقع شد که در مجموعهٔ یاری رقم‌های محبت را قلم بر سر زدی اکثر

3 ازینت دوستر دانسته بودم کز فراق خود گماری دشمنی از مرگ بدتر بر من ابتر

4 نه من آن کوچه پیمایم که شبها تا سحر بودی برای شمع راه من چراغ روزن و منظر

1 رفتی به حرب باد رفیقت درین سفر فتح از قفای فتح و ظفر از پی ظفر

2 باد از حفیظ ایزدیت خاطر خطیر هم مطمئن رافت و هم ایمن از خطر

3 گفتند تیغ بار که هست از ازل تو را عین فراخ دامن عون خدا سپر

4 ای تاج بخش فرق سلاطین کامکار وی نور بخش چشم خوانین نامور

1 وقت کم بختی که مرغ دولتم می‌ریخت پر بهر دفع غم شبی در گلشنی بردم بسر

2 از قضا در حسب حال من به آواز حزین بلبلی با بلبلی می‌گفت در وقت سحر

3 کاندرین خاکی رباط پرملال کم نشاط وندرین سفلی بساط کم ثبات پرخطر

4 ذره‌ای را آفتابی بر گرفت از خاک راه ساختندش حاسدان یکسان به خاک رهگذر

1 ای به فر ذات بی‌همتا دو عالم را مقر سایهٔ خورشید عونت هفت گردون را سپر

2 بهر حمل بار حملت کاسمان هم سنگ اوست کوه می‌بندد خیال اما نمی‌بندد کمر

3 چرخ کاندر ضبط گیتی نیست رایش را نظیر نسخهٔ قانون تدبیر تو دارد در نظر

4 از تو عالم کامرانست ای کریم کامکار چون زبان از نطق و گوش از سامعهٔ چشم از بصر

1 گشت در مهد گران جنبش دهر آخر کار خوش خوش از خواب گراندیدهٔ بختم بیدار

2 ادهم واشهب پدرام شب و روز شدند زیر ران امل از رایض صبرم رهوار

3 داروی صبر که بس دیر اثر بود آخر اثری داد که نگذشت ز دردم آثار

4 کشتی را که به یک جذبهٔ گرداب تعب دور می‌برد به ته بخت کشیدش به کنار

1 دارم از گلشن ایام درین فصل بهار آن قدر داغ که بیرون ز حسابست و شمار

2 اولین داغ تف آتش و بیداد سپهر کز تر و خشک من زار برآورده دمار

3 داغ دیگر روش طالع کج‌رو که شود کشتی نوحم اگر جای نیفتد به کنار

4 داغ دیگر نظر دوست به دشمن که از آن دلم از رشگ فکار است و رخ از اشک نگار

1 به ساحل خواهد افتادن دگر بار دری از جنبش دریای اسرار

2 بنان در کشف رازی خواهد آورد زبان کلک را دیگر به گفتار

3 حدیث لطف و بی‌لطفی مولی لب تقریر خواهد کرد اظهار

4 چه مولی آن که در بازار معنی است سخن را بهترین میزان و معیار

1 بیماریی به پای حضورم شکسته خار کز رهگذار عافیتم برده بر کنار

2 بر تافتست ضعف چنان دست قوتم کز سر نهادنم به زمین هم گذشته کار

3 جسمم که گرد راه عیادت نقاب اوست پامال عالمی شده چون خاک رهگذار

4 نیلوفر ریاض ریاضت رخ من است از سیلی که می‌خورم از دست روزگار

آثار محتشم کاشانی

9 اثر از قصاید در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.