گشت در مهد گران جنبش از محتشم کاشانی قصیده 36
1. گشت در مهد گران جنبش دهر آخر کار
خوش خوش از خواب گراندیدهٔ بختم بیدار
1. گشت در مهد گران جنبش دهر آخر کار
خوش خوش از خواب گراندیدهٔ بختم بیدار
1. دارم از گلشن ایام درین فصل بهار
آن قدر داغ که بیرون ز حسابست و شمار
1. به ساحل خواهد افتادن دگر بار
دری از جنبش دریای اسرار
1. بیماریی به پای حضورم شکسته خار
کز رهگذار عافیتم برده بر کنار
1. بر دوش حاملان فلک باد پایدار
برجیس وار هودج بلقیس کامکار
1. در نسبت است خسرو شاهان نامدار
فرهاد بیک معتمد شاه کامکار
1. در وثاق خاص خود گرد یساق افشاند باز
آصف کرسی نشین مسند فراز سرفراز
1. باز نوبت زن دی بر افق کاخ فلک
میزند نوبت من ادر که البرد هلک
1. همایون باد شغل آصفی بر آصف عادل
چه آصف ظل ظلالله عبداله دریا دل
1. اقبال بین که از پی طی ره وصال
پرواز داده شوق به مرغ شکسته بال
1. داد کوشش اندر عزت مور ذلیل
سامی القاب سلیمان منزلت سلطان خلیل