61 اثر از غزلیات در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار محتشم کاشانی

1 تو را بسوی رقیبان گذار بسیار است ز رهگذار تو بر دل غبار بسیار است

2 تو از صفا گل بی‌خاری ای نگار ولی چه سود از این که بگرد تو خار بسیار است

3 مرا به وسعت مشرب چنین به تنگ میار که ملک حسن وسیع است و یار بسیار است

4 ستم مکن که به نخجیر گاه حسن ز تو شکار پیشه‌تر اندر شکار بسیار است

1 با خط آن سلطان خوبان را جمالی دیگر است بسته هر موی او صاحب کمالی دیگر است

2 نیست در بتخانهٔ مارا غیر فکر روی دوست ما درین فکریم و مردم را خیالی دیگر است

3 پیش رویت چون به یک دم جان ندادیم از نشاط هردم از روی تو ما را انفعالی دیگر است

4 گر بود ما را دو عید از دیدنت نبود بعید زان که هر طاقی ز ابرویت هلالی دیگر است

1 آهوی چشم بتان چشم تو را نخجیر است چشم صید افکن تو آهوی آهو گیر است

2 کرده تیر نگهت را سبک آهنگ به جان صف مژگان درازت که پر آن تیر است

3 رتبهٔ عشق رقیب از نگهش یافته‌ای که ز نظارهٔ او رنگ تو بی‌تغییر است

4 تا خطت یافته تحریر رخ ساده رخان پیش رخسار تو خطیست که بی‌تحریر است

1 خط ز رخت سر کشید سرکشی ای گل بس است وقت نوازش رسید ناز و تغافل بس است

2 نخل تو شد میوهٔ ریز از تو ندیدم بری جامه چو گل میدرم صبر و تحمل بس است

3 در ره مرغ دلم حلقه مکن زلف را بر سر سرو قدت حلقهٔ کاکل بس است

4 سایه ز خود گو ببر غیر تو گر خود هماست چتر همایون گل بر سربلبل بس است

1 از اشگ گرم چشم ترم کان آتش است وین موجهای خون گل طوفان آتش است

2 آهم شرر فشان شده یاران حذر کنید کاین آه در تراوش باران آتش است

3 اشگی که می‌رسد ز درونم به چشم تر سیلی است کش گذر به بیابان آتش است

4 آه بلند شعلهٔ من گرد کوی او شب تا به روز مشعله گردان آتش است

1 این صید هنوز نیم رام است این کار هنوز ناتمام است

2 این ماه هنوز نو طلوع است این نخل هنوز نو قیام است

3 تیغش رقم حیات بزدود با آن که هنوز در نیام است

4 در هفت زمین تزلزل انداخت سروش که هنوز نوخرام است

1 نقد غمت که حاصل دنیا و دین ماست گنج خرابهٔ دل اندوهگین ماست

2 یاد تو زود چون رود از دل که همرهش در اولین قدم نفس آخرین ماست

3 به خاک درگهت چه تفاوت اگر نهیم سر بر زمین که کوی بلا سرزمین ماست

4 از کینه جوئی تو شکایت کنم چرا کز شوخی آن چه نیست به یاد تو کین ماست

1 بر درت کانجا سیاست مانع از داد من است آن که بی‌زنجیر در بند است فریاد من است

2 آن که می‌گردد مدام از دور باش خشم و کین دور دور از بارگاه خاطرت یاد من است

3 ای خوش آن مشکل که چون خسرو نداند حل آن طبع شیرین بشکفد کاین کار فرهاد من است

4 دادن از روی زمین خاک بنی‌آدم به باد کمترین بازیچهٔ طفل پریزاد من است

1 روی تو که اختر زمین است رشگ مه آسمان نشین است

2 قدت که بلای راستان است کاهندهٔ سرو راستین است

3 اندام تو زیر پیرهن نیز سوزندهٔ برگ یاسمین است

4 چشم سیهت به تیغ مژگان گردنزن آهوان چین است

1 پای یکی به علت ادبار نارواست رخش یکی به عرصهٔ اقبال در دو است

2 در افتاب وصل یکی گرم اختلاط قانع یکی ز دور به یک ذره پرتو است

3 اما ازین چه غم که کهن دوستدار او در خاطرش نشسته تر از عاشق نواست

4 شطرنج غایبانه شیرین به کوه کن در دل به صد شکفتگی نرد خسرو است

آثار محتشم کاشانی

61 اثر از غزلیات در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی