آمدم با نالههای زار از محتشم کاشانی غزل 465
1. آمدم با نالههای زار هم دم هم چنان
مهر برجا عشق باقی عهد محکم همچنان
...
1. آمدم با نالههای زار هم دم هم چنان
مهر برجا عشق باقی عهد محکم همچنان
...
1. شد پرده درم سوز درون از تو چه پنهان
افتاده دل از پرده برون از تو چه پنهان
...
1. ای نگاهت آهوان را گرم بازی ساختن
کمترین بازی سوار از پشت زین انداختن
...
1. شغل دهقان چیست ز آب و گل نهال انگیختن
صنع یزدان نخل با این اعتدال انگیختن
...
1. رخت را آفتاب سایهگستر میتوان گفتن
خطت را سایهٔ خورشیدپرور میتوان گفتن
...
1. گرچه در دیدهٔتر جای تو نتوان کردن
به همین قطع تمنای تو نتوان کردن
...
1. فتنه میخیزد از آن ترکانه دامن برزدن
عشوه میریزد از آن مستانه گل بر سر زدن
...
1. روز من زان زلف میدانم سیه خواهد شدن
حال من زان خال میدانم تبه خواهد شدن
...
1. ای ابرویت به وقت اشارت زبان حسن
شهرت ده زبان دگر در زمان حسن
...
1. ای تو نکرده جز جفا آن چه نکردهای بکن
تیغ بکش به خون ما آن چه نکردهای بکن
...
1. چون شدم صیدت به گیسوی خودت دربند کن
تا ابد با خود به این قیدم قوی پیوند کن
...
1. در پرده عشق آهنگ زد ای فتنه قانون ساز کن
صحبت گذشت از زمزمه ای دل خروش آغاز کن
...