زین پس اگرم ضعیف از مسعود سعد سلمان رباعی 85
1. زین پس اگرم ضعیف تن خواهد بود
پیدا نه نشان پیرهن خواهد بود
...
1. زین پس اگرم ضعیف تن خواهد بود
پیدا نه نشان پیرهن خواهد بود
...
1. جان و دل و دین دست فراهم کردند
وندر بیعت پشت به پشت آوردند
...
1. گیتی و فلک به کشتن من یارند
زان بر من روز و شب همی غم بارند
...
1. باز این تن مستمند زندانی شد
رنج آمد و آن یار و تن آسانی شد
...
1. چون چرخ زهر چه بود درویشم کرد
اندر بندم کشید و فرویشم کرد
...
1. در محنت شو خوش و مکن نعمت یاد
شو در ده تن که داد کس چرخ نداد
...
1. احسان خداوند به من بنده رسید
بر شاخ امید من بر و برگ دمید
...
1. گر تو به سفر شدی نگارا شاید
ماهی و مه از سفر شدن ناساید
...
1. از مال فلک برهنه چون شیرم کرد
وز ناله زمانه زار چون زیرم کرد
...
1. چون بند تو بنده را همی پند بود
دربند تو بنده تو خرسند بود
...
1. گر صبر کنم عمر همی باد شود
ور ناله کنم عدو همی شاد شود
...
1. گر باد هوای کوی سرایت سپرد
می دان تو که جان ز دستم ای جان نبرد
...