1 من شاهم و شاعران سواران منند پس چون که همه ز دوستداران منند
2 هر چند به باب شعر یاران منند والله والله که نیم کاران منند
1 روزان و شبان در آن غم و تیمارم کاسرار تو را چگونه پنهان دارم
2 دل خون شد و خون ز دیدگان می بارم بینند ز خون دل همه اسرارم
1 بونصر من ار عاشق ایام توام از چرخ همیشه طالب کام توام
2 چون نام خودم از تو و با نام توام خود روی نیم نهال انعام توام
1 در هند کمال جود موجود آمد صد کوکبه شجاعت و جود آمد
2 بر چرخ ستاره ای که مسعود آمد در طالع شیرزاد مسعود آمد
1 اشک من و رخسار تو همرنگ شده است روز من و زلف تو شبه رنگ شده است
2 گیتی بر من چون دهنت تنگ شده است همچون دل تو جان من از سنگ شده است
1 سودای تو آتش دلم افزون کرد نادیدن رویت آب چشمم خون کرد
2 هر در که لبت در صدف گوشم ریخت هجران توام ز دیدگان بیرون کرد
1 بر آب روان بخت روانت ملکا قادر شده چو بخت جوانت ملکا
2 ملکست شکفته بوستانت ملکا جان ملکان فدای جانت ملکا
1 چرخ فلک از قضا یکی پیکان زد زانو به زمین زد و مرا بر جان زد
2 گفتم چه زنی بیوفتادم کان زد والله که چنین زخم دگر نتوان زد
1 ای شاه فلک متابع کام تو باد اقبال جهان دولت پدرام تو باد
2 آرایش مملکت به ایام تو باد مسعودی و ایام تو چون نام تو باد
1 امید وصال چون مرا بفریبد خسته دل من چو بیدلان درشیبد
2 ای آن که تو را مشاطه حورا زیبد سنگست آن دل کز چون تویی بشکیبد