از بخشش دست من ز از مسعود سعد سلمان رباعی 193
1. از بخشش دست من ز سیم و زر پرس
وز خوی خوشم ز مشک و از عنبر پرس
...
1. از بخشش دست من ز سیم و زر پرس
وز خوی خوشم ز مشک و از عنبر پرس
...
1. مسعود که بود سعد سلمان پدرش
اندر سمجی است چون سنگ درش
...
1. مسعود که بود سعد سلمان پدرش
جاییست که از چرخ گذشته است سرش
...
1. تا از من می جهی چو دود از آتش
چون دود بر آتشم من ای دلبر کش
...
1. معشوقه دلم به آتش انباشت چو شمع
بر رویم زرد گل بسی کاشت چو شمع
...
1. آتش به سرم همی فرو ریزد عشق
دود از دل من همی برانگیزد عشق
...
1. ای چرخ مدور خسیس بی باک
صد پیرهن وفای من کردی چاک
...
1. گردون نکشد کمال مسعود ملک
شاهی نبود بسان مسعود ملک
...
1. من همت باز دارم و کبر پلنگ
ز آن روی مرا نشست کوه آمد و تنگ
...
1. من چون دل لاله ام تو چون رنگ به رنگ
از من تو چرا باز همی داری چنگ
...
1. ای بدر شده من از غمان تو هلال
ای صورت حسن من ز عشق تو خیال
...
1. ای کلک ملک وصف تو گویم همه سال
وز طبع گل مدح تو بویم همه سال
...