1 دل بیش کشد رنج چو دلبر دو شود سر گردد رنجور چو افسر دو شود
2 مستی آرد باده چو ساغر دو شود گردد کده ویراه چو کدیور دو شود
1 دوشم چو شب از بنفشه رویی ننمود در هجر توام دیده چو نرگس نغنود
2 از دیده و دست جیب پیراهن بود چون لاله همی دریده و خون آلود
1 چون غنچه رهی راز تو در دل دارد ترسم که غم عشق چنین نگذارد
2 ور باد شود دیده و باران بارد چون گل همه اسرار تو بیرون آرد
1 گوشم ز تو نشنود بتا جز همه سرد دل بهره نیافت از تو جز محنت و درد
2 با این همه اندوه نمی باید خورد چو خورد و چه پوشید کجا رفت و چه کرد
1 تیری که بزد چرخ مرا پنهان زد جز پنهان مرد مرد را نتوان زد
2 زد چرخ مرا ولیک در زندان زد در زندان شیر شرزه را بتوان زد
1 ای شاه جهان جهان شد از داد تو شاد تو داد جهان ده که جهان داد تو داد
2 تو شاه پسندیده جهان ملک تو باد سقای تو ابر باد و فراش تو باد
1 ای شاه شبانگاه تو شبگیر شود تدبیر تو همگوشه تقدیر شود
2 پیش تو جهان ملک جهانگیر شود ایران ملک تو پیش تو پیر شود
1 تا چرخ مرا به چنگ عشق تو سپرد شمع طربم ز باد اندوه بمرد
2 ای گردن رامش مرا کوفته خورد در حسرت تو عمر به سر خواهم برد
1 هنگام گل ار به باغ بلبل نبود مل را به جهای شفیع چون گل نبود
2 گل را ملکا رفیق چون مل نبود در بزم ز لهو بانگ غلغل نبود
1 هر گه که فلک دل مرا ریش کند تنها فکند مرا و فرویش کند
2 در سمج کند مرا و در پیش کند پس هر ساعت عذاب من بیش کند