1 هر شب که تو را نبینم ای شاخ سمن خواهم که مرا کفن بود پیراهن
2 آن روز که دیدار تو را بینم من از شادی وصل دیده خواهم همه تن
1 بر آتش اگر بی تو نخفتم خفتم با انده اگر بی تو نجفتم جفتم
2 صبری که ز دل همی نرفتم رفتم این که همه هر چه می نگفتم گفتم
1 مار دو سر چهار چشم است ای دوست کز پای من و گوشت همی خاید و پوست
2 زین چرخ که خوش زشت و رویش نیکوست نالم که چنین مرا همی هدیه اوست
1 چون آتش و آب از بدی پاکم و ناب چون آب صفا دارم و چون آتش تاب
2 در آتش و آبم کند ار چرخ عذاب بیرون آیم چو زر و در زآتش و آب
1 چون روی بتان گشت به باغ اندر گل چون آب حیات شد به جام اندر مل
2 در هر چمنی خاست ز بلبل غلغل بر گل می نوش بر نوای بلبل
1 در غور فلک تعبیه ای ساخت چو ابر بر هر شخ و که به حمله بر تاخت چو ابر
2 در چنگ چو آتشی سرافراخت چو ابر هر کوه که بود پاک بگداخت چو ابر
1 جز در غم عشق تو سفر می نکنم جز بر سر کهسار گذر می نکنم
2 در عشق تو جز به جان خطر می نکنم گر من زاغم چرا حذر می نکنم
1 چشم تو چو فتنه جهان سوزانست مژگانت چو نوک تیر دلدوزانست
2 زلفینت به رنگ روز بر روزانست عذر تو چو توبه بدآموزانست
1 بر مرگ تو چون نمویم ای جان پدر رخساره به خون بشویم ای جان پدر
2 سامان خود از که جویم ای جان پدر تیمار تو با که گویم ای جان پدر
1 آن بت که هوای او بداندیش منست مجروحم و غمزگان او نیش منست
2 آن مه که همیشه عشق او کیش منست اینک چو مهی نشسته در پیش منست