1 ای صنم ماهروی در ده روشن رحیق چون لب معشوق لعل چون دل عاشق رقیق
2 بشنو و نیکو شنو نغمه خنیاگران به پهلوانی سماع به خسروانی طریق
3 کرده به کف لاله زار ز بهر بزم فلک چندین جام بلور چندین کاس عقیق
4 نشسته شد شیرزاد به دولت و بخت شاد به قدر چرخ بلند به طبع بحر عمیق
1 گر کنم جامه ها ز پیری چاک زآن ندارد به جبه پیری باک
2 گر نشاطی که در تن آمده بود به جوانی نشد به پیری پاک
3 مژده مرگ پیری آرد و بس گر کند در جهان پیری خاک
1 از من و تو همی بخواهد ماند به جهان در دو جای خالی و خشک
2 من ز دیده کنم زمین پر خون تو ز زلفین کنی هوا پر مشک
1 معروف تر از من به جهان نیست خردمند پس بسته چراام به چنین جایی مجهول
2 نه خفته نه بیدار نه دیوانه نه هشیار نه مرده و نه زنده نه بر کار و نه معزول
1 جای تحسین چو دست مرگ از این کرد سوی سقر همی تحویل
2 دهنش گنده بود و رویش زشت چشم و بینی ببست عزرائیل
1 والا مردست بوالفضایل زیبا مردست بوالفضایل
2 ما مرد نه ایم هیچ بی او بی ما مرست بوالفضایل
3 مردان نکنند کار تنها تنها مردست بوالفضایل
4 هر جا که چو زن شود همه مرد آنجا مردست بوالفضایل
1 گردن و گوش غزل و مدح را بی حد پیرایه و زیور زدیم
2 بی مر با بخت در آویختیم با فلک سفله بسی سر زدیم
3 سود ندیدیم ز نوک قلم دست بدان قبضه خنجر زدیم
4 خیره فرو ماند فلک زانکه ما بر بت و بتخانه و بتگر زدیم
1 از بخت همیشه سرنگونم زیرا که چو دیگران نه دونم
2 زین عمر که کاست انده دل هر روز همی شود فزونم
3 زیبد که منی کنم ازیراک از دل میم و ز پشت نونم
4 ای چرخ تو چندم آزمایی زر و گهری به آزمونم
1 چه کین است با من فلک را بدل که هر روز یک غم کند نیستم
2 ازین زیستن هیچ سودم نبود هوایی همی بیهده زیستم
3 اگر مهربانی بپرسد مرا چه گویم ازین عمر بر چیستم
4 از آن طیره گشتم که بخت بدم بخندید بر من چو بگریستم
1 ضعیفم به جان وز ضعیفی چنانم که از سختی جان کشیدن به جانم
2 به دل خونم آری به جان در گزندم به رخ زردم آری به تن ناتوانم
3 همه شاخ خشکست در مرغزارم همه نجم نحس است بر آسمانم
4 اگر آنچه هست اندرین دل برآرم ز آتش چو انگشت گردد زبانم