گر چه پیوسته همه از مسعود سعد سلمان مقطع 109
1. گر چه پیوسته همه از زر و سیم
گنجها پر کند این کوه کلان
...
1. گر چه پیوسته همه از زر و سیم
گنجها پر کند این کوه کلان
...
1. راز در گرمی سخن زنهار
تا نجوشد ز لفظ تو بیرون
...
1. ای عجب ناچخ دو مهره او
بوالعجب شد به کینه دشمن
...
1. افتخار زمین و فخر و زمن
خواجه سید رئیس ابن حسن
...
1. ای خواجه بوالفرج نکنی یاد من
تا شاد گردد این دل ناشاد من
...
1. چون بدیدم به دیده تحقیق
که جهان منزل فناست کنون
...
1. ای گشته ملک ساکن ز امر روان تو
کرده جوان جهان را بخت جوان تو
...
1. ملک نو و شاه نو نوروز و بهار نو
هر ساعتی از دولت پیدا شده کار نو
...
1. در کوه پیش کبکان خواندم ثنای تو
کبکان شدند بسته به دام بلای تو
...
1. ای به تو گشته دل خرم قوی
سخت قوی پشتی دارم به تو
...
1. تبارک الله ازین بخت و زندگانی من
که تا بمیرم زندان بود مرا خانه
...
1. ای به فضل و کفایت و دانش
دور گردون چو تو نیاورده
...