15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان

1 ای بخت بد که هیچ نبودم من از تو شاد هر لحظه ای ز زخم تو درد دگر کشم

2 بس آب گرم و باد خنک هر شبی که من از دیدگان ببارم و از سینه برکشم

3 یا پاره کن به قهر گریبان عمر من یا دامنی بده که بدان پای درکشم

1 ای نسیم صبا تحیت من برسان نزد خواجه ابراهیم

2 آنکه چون خلق او نداند بود در بهاران به باغ بوی نسیم

3 ای کریمی که در کرم چون تو مادر مکرمت نزاده کریم

4 ای ز تو برده منعمان نعمت وای تو را بر مقدمان تقدیم

1 از وفات امیر یعقوبم تازه تر شد وقاحت عالم

2 آنچنان شخص را که یار نداشت جان ستاند چه گویم اینت ستم

3 گوهری بود در هنر که ازو فخر می کرد گوهر آدم

4 گفت و از گفته برنتافت عنان کرده و از کرده برنداشت قدم

1 این چنین روز مر حریفان را پای باید کشید در دامن

2 میزبان نیز کعبتین خزان سیم آسا ز خانه روشن

3 این چه گوید که هفت بخشیده وآن دگر گویدش بزن بر من

4 گویدش میز نصر آزاده می نبینی سبک مترس و بزن

1 چو من جریده اشعار خویش عرض کنم نخست یابم نام تو بر سر دیوان

2 سزد که نام من ای نامدار ثبت کنی؟ به کلک غفلت در متن دفتر نسیان

3 مرا مدار به طبع هنر گران و سبک که من به سایه سبک هستم و به طبع گران

4 بجز مراد نکویی نکو مدار که من بهر نکویی حقم به هر بها ارزان

1 به خدمت آمد فرخنده فصل فروردین مهی که تازه ازو گشت عز و دولت و دین

2 خجسته باد بدان شاه سرفراز کز او رسید رایت شاهی به اوج علیین

3 ابوالملوک ملک ارسلان بن مسعود که شهریار زمانست و پادشاه زمین

4 خدایگانی شاهنشهی جهان گیری که چرخ زیر قدم کرد و ملک زیر نگین

1 دوشم جمازه به کف آمد کش با بور خویش گفتم جولان کن

2 الحق معید بچه دیدم گفتمش گفتگوی به پایان کن

3 ما را فروش جامه ها کنند کار سپید چرخ به سامان کن

4 گفتا تو این ز من نخری دانم گفتم خرم بهاش تو ارزان کن

1 بوستان شد همچو روی دوستان باز روی دوستان چون بوستان

2 بوستان با دوستان خوشتر کنون ایخوشا در بوستان با دوستان

3 دوستان را خیز و دستانی سرای ای به خوبی در زمانه داستان

4 باستانی باده ای ده چون عقیق من به یاد خسرو گیتی ستان

1 گر چه پیوسته همه از زر و سیم گنجها پر کند این کوه کلان

2 طرف های کمرش برف و یخست بخل از این بیش نباشد به جهان

1 راز در گرمی سخن زنهار تا نجوشد ز لفظ تو بیرون

2 گرت کتمان آن بکاهد تن به کت اظهار آن بریزد خون

آثار مسعود سعد سلمان

15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی