15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان

1 عطای یعقوب از مرگ تو هراسیدم شدی و نبود بیشم ز مرگ هیچ هراس

2 دریغ لفظی بر همه نمط همه گوهر دریغ طبعی بر هر گهر همه الماس

3 سپهر معطی شانست و هیچ عیب نبود اگر به چون تو عطا بر جهان نهاد سپاس

4 و گرت بستد و رشک آمدش عجب نبود که در کمال و بزرگی تو را نبود قیاس

1 بر وفات محمد علوی خواستم زد به شعر یک دو نفس

2 باز گفتم که در جهان پس ازین زشت باشد که شعر گوید کس

1 عجب از دیو پیکری کاو را دولت آورد نام کرد سروش

2 خاره خو جثه ایست خاره بدن خیره کش هیکلی است خیری پوش

3 قالبی باد خیز خاک آرام پیکری آب گرد آتش کوش

4 که تن و پشته پشت و غار دهن ابر تک برق جوش و رعد خروش

1 نبشتن ز گفتن مهمتر شناس به گاه نوشتن بجا آر هوش

2 سخن با قلم چون قلم راست دار به نیک و به بد در سخن نیک کوش

3 دو نوک قلم را مدان جز دو چیز یکی صرف زهر و یکی محض نوش

4 تو از نوش او زندگانی ستان ز زهرش مکن جان شیرین به جوش

1 یک زمان در بهشت بودم دوش نوش کردم ز گفته های تو نوش

2 گر نبودم برسم معذورم در جمال تو بسته بودم هوش

3 گاه بودم به مدحتت گویا گاه بودم ز حشمتت خاموش

4 گاه چون بحر طبعم اندر موج گه چو خورشید ذاتم اندر جوش

1 چرخ هر لحظه ای دگر گردد زان به ما بر دگر شود رایش

2 زان فرا پیش بایدم که چو ماه کاهش خلق هست ز افزایش

3 از تنم زان بجست بی معنی که ازینسان خراب شد جایش

4 جانم از تن همی بخواست گریخت غم یکی بند گشت بر پایش

1 خون همی بارم از دو دیده سرد بر وفات محمد خراش

2 رازها داشتم نهان چون جان که خرد گفته بود در دل باش

3 چون مرا خون دیده جوش گرفت کرد راز نهفته را همه فاش

4 از لطافت بهار عشرت بود زین قبل بیشتر نبود بقاش

1 سخا زریست کز همت زند رای تو بر سنگش سخن نظمی است کز معنی دهد رای تو سامانش

2 ازین اندک هنر خاطر همی امید بگسستم چو در مدح تو پیوستم هنر دیدم فراوانش

3 مرا دانی که آن باید که هر کو نیک شعر آید نباشد جز به نام تو همه فهرست دیوانش

4 به حلمی کز توانایی ستاند کوه البرزش به طبعی کز قوی حالی پرستد بحر عمانش

1 خسروا بود و هست خواهد بود روزگارت رهی و چرخ مطیع

2 ملک را قدر تو سپهر بلند عدل را همت تو حصن منیع

3 نه ز طبع تو هست جود شگفت نه ز خورشید هست نور بدیع

4 هر مرادی که خواست بنده ز شاه یافت بی هیچ رنج و هیچ شفیع

1 فلک اندر دمید پنداری باد در آستین ما در تیغ

2 حکم اختر بدو مهابت از آنک هم به تیغ اندرست اختر تیغ

3 به همه حال ها اجل عرض است لیک قایم شده به جوهر تیغ

4 بکند چشم تیغ اگر داری گوهر کلک را برابر تیغ

آثار مسعود سعد سلمان

15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی