15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان

1 بوالفرج ای خواجهٔ آزاد مرد هجر وصال تو مرا خیره کرد

2 دید ز سختی تن و جان آنچه دید خورد ز تلخی دل و جان آنچه خورد

3 ای به بلندی سخن شاعران هرگز مانند تو نادیده مرد

4 روی توام از همه چیز آرزوست خسته همی جوید درمان درد

1 خواجه بوسعد عمدة الملکی همچنین سالها بمانی دیر

2 عقل را دانش تو گیرد دست آز را بخشش تو دارد سیر

3 عدل را ظلم خواست کرد تباه در جهان خواست کشت فتنه دلیر

4 حشمت تو دو رویه کرد مصاف هیبت تو دو دسته زد شمشیر

1 ای بسا شب که تا به روز سپید متعجب ز من بماند اختر

2 به چپ و راست سیلها راندم به قدح ز آن گداخته گوهر

3 با رخ و زلف ساقیان ما را یاد نامد ز لاله و عبهر

4 به هم آمیخته شد اندر گوش نوش ساقی و لحن خنیاگر

1 سرفرازا ز خدمت تا شدم دور بباشد دیدگانم هر زمان تر

2 چنان گریم که بی معشوق عاشق چنان نالم که بی فرزند مادر

3 وگر آتش زنی اندر دل من همان گیری که مغز از دود مجمر

4 وگر پر زهر گردانی دهانم زبانم گویدت شکری چو شکر

1 اگر بخندد در دست من قدح نه عجب که بس گریست فراوان به دست من شمشیر

2 همه به آهو ماند ز تو جز انگشتان که لعل گشتست از عکس من چو پنجهٔ شیر

3 چو دست حنا بسته ست دست ار زنگین از آن نداری در دست خویش ساغر زیر

4 اگر چه هستم تشنه بی می من از کف تو نمی ستانم کز روی تو نگردم سیر

1 ای نظم تو چو رای بگذشته از اثیر در نظم هست لفظ تو چون لؤلؤ نثیر

2 ماننده ستاره ست اندر شب سیاه معنی روشن تو در آن خط همچو قیر

3 در بزم و رزم چون تو که باشد شجاع و راد در نظم و نثر کیست چو تو شاعر و دبیر

4 گویا شود ز خواندن شعرت زبان گنگ روشن شود ز دیدن آن دیده ضریر

1 در نشیب آمدی مجوی فراز وقت ناز تو نیست تیز متاز

2 نه ای آگه ز حال و معذوری خفته غفلتی و بسته آز

3 پی گسسته چرا دهی ناورد پر شکسته چرا کنی پرواز

4 سست شد قوت تو سخت مجه کند شد باره تو تیز متاز

1 همایون باد این فرخنده طارم بر این فرزانه حر ممیز

2 عمید نامدار راد محمود جمال گوهر بوبکر ملغز

3 بزرگی در همه فضلی مقدم کریمی در همه فنی مبرز

4 همی بر حشمت او هیچ نصرت نداند یافتن دهر مفیز

1 تو ای تن برامش میا و مرو تو ای سر به شادی مخسب و مخیز

2 تو ای دل دژم باش و هموار باش تو ای دیده خون ریز و پیوسته ریز

3 نبینید پیری که جان مرا نشسته ست چون شیری اندر نخیز

4 بناگوش من پر ز شمشیر کرد ز موی سپید اینت کین و ستیز

1 منم امروز بسته در سمجی چشم بر دوخته چو مار گریز

2 هست پیراهنی و شلواری نیست بر هر دو نیفه و تیریز

3 بر جهان دارم و روا دارم گر بپیمائیم به کون قفیز

4 راضیم گر مرا به هر دینار بدهد روزگار نیم پشیز

آثار مسعود سعد سلمان

15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی