عجب از دیو پیکری کاو از مسعود سعد سلمان مقطع 73
1. عجب از دیو پیکری کاو را
دولت آورد نام کرد سروش
...
1. عجب از دیو پیکری کاو را
دولت آورد نام کرد سروش
...
1. نبشتن ز گفتن مهمتر شناس
به گاه نوشتن بجا آر هوش
...
1. یک زمان در بهشت بودم دوش
نوش کردم ز گفته های تو نوش
...
1. چرخ هر لحظه ای دگر گردد
زان به ما بر دگر شود رایش
...
1. خون همی بارم از دو دیده سرد
بر وفات محمد خراش
...
1. سخا زریست کز همت زند رای تو بر سنگش
سخن نظمی است کز معنی دهد رای تو سامانش
...
1. خسروا بود و هست خواهد بود
روزگارت رهی و چرخ مطیع
...
1. فلک اندر دمید پنداری
باد در آستین ما در تیغ
...
1. ای صنم ماهروی در ده روشن رحیق
چون لب معشوق لعل چون دل عاشق رقیق
...
1. گر کنم جامه ها ز پیری چاک
زآن ندارد به جبه پیری باک
...
1. از من و تو همی بخواهد ماند
به جهان در دو جای خالی و خشک
...
1. معروف تر از من به جهان نیست خردمند
پس بسته چراام به چنین جایی مجهول
...