هر زمانی تنم چو زیر از مسعود سعد سلمان مقطع 37
1. هر زمانی تنم چو زیر شود
بر سر خلق در نفیر شود
...
1. هر زمانی تنم چو زیر شود
بر سر خلق در نفیر شود
...
1. ای مظفر تو در خور صدری
صدر دیوان به تو مزین باد
...
1. ای روی نکو سلامتت باد
من در غم تو تو با دلی شاد
...
1. آگاه نیست آدمی از گشت روزگار
شادان همی نشیند و غافل همی رود
...
1. ای خداوند رحمت ایزد
بر تن و دولت جوان تو باد
...
1. چنان بگریم بر تو که هیچ کس نگریست
که هیچ وقت به فضل تو هیچ کس ناید
...
1. اگر اسیر کسی ام که میر خوبان شد
نه من نخست کسی ام کاسیر خوبان شد
...
1. اشعبی را اجل به دوزخ برد
زندگانی مردمان مزه داد
...
1. مالک آن سنگروت را بر بود
آتش اندر تنش زد و شاید
...
1. گه گهی اندر سخن دروغ بباید
زانکه به شیرین دروغ دل بگشاید
...
1. بونصر حسن جوان بمیرد
وز عمر ملالتان نگیرد
...
1. گر بماندی چنانکه اول بود
آنچه بر تن ز دیدگان بارید
...