15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان

1 لعبتانی که زی تو می آیند کهربا چشم و زمردین یابند

2 بر کف سیم جام زر دارند مجلس خرم تو را شایند

3 یک گره بر بساط طلعت تو چشم ها باز کرده می آیند

4 یک گره گفته اند تا رویت بنبینند چشم نگشایند

1 آن شب که دگر روز مرا عزم سفر بود ناگاه ز اطراف نسیم سحر آمد

2 بوی تبتی مشک و گل سرخ همی زد وآن ترک من از حجره چو خورشید برآمد

3 زآن دیده چون نرگس چون دیده نرگس در دیده تاریک به وقت سحر آمد

1 چون به بنفشه ستان کز شب دیجور زاد تازه سمن ها شکفت ار نفس بامداد

2 گویی هر زر و سیم که داشت در مغز دل خاک به رخ برفشاند سنگ به دل در نهاد

1 خواجه عمید صاحب دیوان مولتان فرزانه ایست کافی و آزاده ایست راد

2 در عالم عطیت معطی چو او نبود وز مادر کفایت کافی چو او نزاد

3 چون ابر بر بساط سخا راد کف نشست چون کوه در مصاف هنر پر دل ایستاد

4 راهی که او سپرد به همت نکو سپرد رسمی که او نهاد به حشمت نکو نهاد

1 چرخ چندیمان به خاک اندر کشید چند ناکامی به روی ما رسید

2 هیچ حسرت ماند کاین دل آن نخورد؟ هیچ عبرت ماند کاین چشم آن ندید؟

3 لعبت زنجیر زلف حلقه جعد بر جدایی دل نهاد و آرمید

4 آب رویم برد آب دیدگان تا زمانه بدخویی پیش آورید

1 ای خداوند رای سامی تو مملکت را همی بیاراید

2 عزم تو ملک شاه را تیغ است که چو تیغش ز زنگ بزداید

3 از غم و رنج و انده و تیمار این تن من همی بفرساید

4 چشم سمج سیه همی بیند پای بند گران همی ساید

1 هر زمانی تنم چو زیر شود بر سر خلق در نفیر شود

2 خار گردد مرا گل اندر دست خار بر دشمنم حریر شود

3 سخن من از آن بود سوزان کاتش دل همی ضمیر شود

4 به چنین رنج کز زمانه مراست کودک هفت ساله پیر شود

1 ای مظفر تو در خور صدری صدر دیوان به تو مزین باد

2 نیکبختی و نیک روزی را بسته با دامن تو دامن باد

3 پدر تو که خواجه بوسعدست به تو فرزند چشم روشن باد

4 بر مخدوم خویشتن همه سال محترم جانب و ممکن باد

1 ای روی نکو سلامتت باد من در غم تو تو با دلی شاد

2 رفتی و شدی مرا نبردی ایزد به سلامتت بیاراد

1 آگاه نیست آدمی از گشت روزگار شادان همی نشیند و غافل همی رود

2 دل بسته هواست گزیند ره هوا تن بنده دل آمد و با دل همی رود

3 گر باطلی به بیند گوید که هست حق حقی که رفت گوید باطل همی رود

4 ماند بر آن که باشد بر کشتیی روان پندارد اوست ساکن و ساحل همی رود

آثار مسعود سعد سلمان

15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی