1 مرا منجم هشتاد سال عمر نهاد ز عمر دوستی امید من بر آن افزود
2 خدای داند من دل در او نمی بندم که باد پیمود آن کس که آسمان پیمود
3 تو خود چنین گیر آخر نه پنجه و دو گذشت هر آنچه خوشتر گیتی ز عمر من بربود
4 امید خوشه چه دارم دگر که داس فنا دو بخش تازه از گشت عمر من بدرود
1 یک زمان در بهشت بودم دوش نوش کردم ز گفته های تو نوش
2 گر نبودم برسم معذورم در جمال تو بسته بودم هوش
3 گاه بودم به مدحتت گویا گاه بودم ز حشمتت خاموش
4 گاه چون بحر طبعم اندر موج گه چو خورشید ذاتم اندر جوش
1 ملکا جهان ز عدل تو به نوبهار ماند کف راد تو بدین ابر زمین نگار ماند
2 تو بزرگ شهریاری و که دید شهریاری که ز جمع شهریاران به تو شهریار ماند
3 تو شکار شیر خواهی و بدان نشاط جویی که شکار گه ز خون راست به کارزار ماند
4 چو به حمله باز دست تو به تیغ تیز یازد همه رزمگه به چشم تو به مرغزار ماند
1 ای جوانی تو را کجا جویم با که گویم غم تو گر گویم
2 یاسمین تو تا سمن گشته ست سمن و یاسمین نمی بویم
3 نزد خوبان سیاه روی شوم تا ز پیری سپید شد مویم
4 موی و رویم سپید گشت و سیاه روی شد موی و موی شد رویم
1 عمر کاک را که خواهد گفت کای عزیز و گزین برادر دوست
2 در هوای من اردل تو دوتاست دل من در هوای تو یک توست
3 مهر هر کس کهن کهن گشته در دل من زمان زمان نو نوست
4 برگ و پوست گشته ای با من چون توانم نشست به برگ و پوست
1 از وفات امیر یعقوبم تازه تر شد وقاحت عالم
2 آنچنان شخص را که یار نداشت جان ستاند چه گویم اینت ستم
3 گوهری بود در هنر که ازو فخر می کرد گوهر آدم
4 گفت و از گفته برنتافت عنان کرده و از کرده برنداشت قدم
1 تو ای تن برامش میا و مرو تو ای سر به شادی مخسب و مخیز
2 تو ای دل دژم باش و هموار باش تو ای دیده خون ریز و پیوسته ریز
3 نبینید پیری که جان مرا نشسته ست چون شیری اندر نخیز
4 بناگوش من پر ز شمشیر کرد ز موی سپید اینت کین و ستیز
1 ای به فضل و کفایت و دانش دور گردون چو تو نیاورده
2 ببر من دوستانی آمده اند هرگز از یکدیگر نیازرده
3 حال ها دیده کام ها رانده باده ها خورده عیش ها کرده
4 به حضور تو آرزومندند زان کجا با تواند خو کرده
1 ثقت الملک تا به صدر نشست دهر پیشش میان به طوع ببست
2 تا همایون دوات پیش نهاد الفش را فلک به تا پیوست
3 درد دشمن شدست و داروی دوست تاش بسپرد آن مبارک دست
4 بنگر اکنون به تازگی عجبا کاندر آن لفظ درد و دارویست
1 ای خواجه دل تو شادمان باد جان تو همیشه در امان باد
2 این راه و سفر که پیش داری بر تو به خوشی چو بوستان باد
3 اقبال و جمال و دولت و عز بر جان و تن تو پاسبان باد
4 هر جا که روی و تا بیابی جبار تو را نگاهبان باد