ای بزرگی که حسن رای از مسعود سعد سلمان مقطع 13
1. ای بزرگی که حسن رای تو را
هر زمان بر من اصطناعی نوست
...
1. ای بزرگی که حسن رای تو را
هر زمان بر من اصطناعی نوست
...
1. عذر بی منفعت نهادن چیست
پیش دانش بر ایستادن چیست
...
1. ناگه خروس روزی در باغ جست
در زیر شاخ گل شد و ساکن نشست
...
1. آدمی سر به سر همه عیب است
پرده عیبهاش برناییست
...
1. مرا بس ز دیوان مرا ز خدمت
خوشا روز بیکاری و وقت عطلت
...
1. گرمابه سه داشتم به لوهور
وین نزد همه کسی عیان است
...
1. عمر کاک را که خواهد گفت
کای عزیز و گزین برادر دوست
...
1. ثقت الملک تا به صدر نشست
دهر پیشش میان به طوع ببست
...
1. مجلس سامی جمالی را
بنده مسعود سعد خدمت کرد
...
1. ایمنی را و تندرستی را
آدمی شکر کرد نتواند
...
1. راشد از رشد روزگار نیافت
رشد از اینگونه بس فراوان کرد
...
1. ای بزرگی که باغ رادی را
شاخ بأس تو فتح بار آورد
...