15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان

1 مرا منجم هشتاد سال عمر نهاد ز عمر دوستی امید من بر آن افزود

2 خدای داند من دل در او نمی بندم که باد پیمود آن کس که آسمان پیمود

3 تو خود چنین گیر آخر نه پنجه و دو گذشت هر آنچه خوشتر گیتی ز عمر من بربود

4 امید خوشه چه دارم دگر که داس فنا دو بخش تازه از گشت عمر من بدرود

1 یک زمان در بهشت بودم دوش نوش کردم ز گفته های تو نوش

2 گر نبودم برسم معذورم در جمال تو بسته بودم هوش

3 گاه بودم به مدحتت گویا گاه بودم ز حشمتت خاموش

4 گاه چون بحر طبعم اندر موج گه چو خورشید ذاتم اندر جوش

1 ملکا جهان ز عدل تو به نوبهار ماند کف راد تو بدین ابر زمین نگار ماند

2 تو بزرگ شهریاری و که دید شهریاری که ز جمع شهریاران به تو شهریار ماند

3 تو شکار شیر خواهی و بدان نشاط جویی که شکار گه ز خون راست به کارزار ماند

4 چو به حمله باز دست تو به تیغ تیز یازد همه رزمگه به چشم تو به مرغزار ماند

1 ای جوانی تو را کجا جویم با که گویم غم تو گر گویم

2 یاسمین تو تا سمن گشته ست سمن و یاسمین نمی بویم

3 نزد خوبان سیاه روی شوم تا ز پیری سپید شد مویم

4 موی و رویم سپید گشت و سیاه روی شد موی و موی شد رویم

1 عمر کاک را که خواهد گفت کای عزیز و گزین برادر دوست

2 در هوای من اردل تو دوتاست دل من در هوای تو یک توست

3 مهر هر کس کهن کهن گشته در دل من زمان زمان نو نوست

4 برگ و پوست گشته ای با من چون توانم نشست به برگ و پوست

1 از وفات امیر یعقوبم تازه تر شد وقاحت عالم

2 آنچنان شخص را که یار نداشت جان ستاند چه گویم اینت ستم

3 گوهری بود در هنر که ازو فخر می کرد گوهر آدم

4 گفت و از گفته برنتافت عنان کرده و از کرده برنداشت قدم

1 تو ای تن برامش میا و مرو تو ای سر به شادی مخسب و مخیز

2 تو ای دل دژم باش و هموار باش تو ای دیده خون ریز و پیوسته ریز

3 نبینید پیری که جان مرا نشسته ست چون شیری اندر نخیز

4 بناگوش من پر ز شمشیر کرد ز موی سپید اینت کین و ستیز

1 ای به فضل و کفایت و دانش دور گردون چو تو نیاورده

2 ببر من دوستانی آمده اند هرگز از یکدیگر نیازرده

3 حال ها دیده کام ها رانده باده ها خورده عیش ها کرده

4 به حضور تو آرزومندند زان کجا با تواند خو کرده

1 ثقت الملک تا به صدر نشست دهر پیشش میان به طوع ببست

2 تا همایون دوات پیش نهاد الفش را فلک به تا پیوست

3 درد دشمن شدست و داروی دوست تاش بسپرد آن مبارک دست

4 بنگر اکنون به تازگی عجبا کاندر آن لفظ درد و دارویست

1 ای خواجه دل تو شادمان باد جان تو همیشه در امان باد

2 این راه و سفر که پیش داری بر تو به خوشی چو بوستان باد

3 اقبال و جمال و دولت و عز بر جان و تن تو پاسبان باد

4 هر جا که روی و تا بیابی جبار تو را نگاهبان باد

آثار مسعود سعد سلمان

15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی