15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان

1 مجلس سامی جمالی را بنده مسعود سعد خدمت کرد

2 مجلسی را که چون بهشت خدای معدن جاودانه نعمت کرد

3 واندرو حشمت خداوندیست که ازو روزگار حشمت کرد

4 کعبه ای شد ز بس که اهل امید گرد او طوف جست و رحمت کرد

1 ایمنی را و تندرستی را آدمی شکر کرد نتواند

2 در جهان این دو نعمتی ست بزرگ داند آن کس که نیک و بد داند

3 تا فراوان نایستی تو ذلیل روزگارت عزیز ننشاند

4 آنچه بدهد فلک تو را بستان باز ده پیش از آنکه بستاند

1 راشد از رشد روزگار نیافت رشد از اینگونه بس فراوان کرد

2 تن او را که جان دانش بود فلک جان ربای بی جان کرد

3 گوهری بود رشکش آمد ازو در دل خاک از آتش پنهان کرد

4 ای برادر چگونه شرح دهیم آنچه بر ما سپهر گردان کرد

1 ای بزرگی که باغ رادی را شاخ بأس تو فتح بار آورد

2 تیغ تیز تو در مصاف عدو شرک را تا به حشر کار آورد

3 حیدری صولتی و خنجر تو عادت و رسم ذوالفقار آورد

4 کف بارنده مبارک تو جود را موسم بهار آورد

1 ای حصن مرنج وای آنکس کو چون من بر سر تو باشد

2 هر دیو در آن جهان که بجهد از خانه خود بر تو باشد

3 ور پنهان خانه ای کند مرگ در پیشگهش در تو باشد

4 تو مادر دوزخی بگو راست یا دوزخ مادر تو باشد

1 مرا منجم هشتاد سال عمر نهاد ز عمر دوستی امید من بر آن افزود

2 خدای داند من دل در او نمی بندم که باد پیمود آن کس که آسمان پیمود

3 تو خود چنین گیر آخر نه پنجه و دو گذشت هر آنچه خوشتر گیتی ز عمر من بربود

4 امید خوشه چه دارم دگر که داس فنا دو بخش تازه از گشت عمر من بدرود

1 پنجاه و هفت رفت ز تاریخ عمر من شد سودمند مدت و ناسودمند ماند

2 و امروز بر یقین و گمانم ز عمر خویش دانم که چند رفت و ندانم که چند ماند

3 فهرست حال من همه با رنج و بند بود از حبس عبرت و از بند پند ماند

4 از قصد بدسگالان وز غمز حاسدان جان در بلا فتاد و تن اندر گزند ماند

1 ای بزرگی که سوی درگه تو ره بزرگان به دیدگان سپرند

2 فخر جویند و بنده تو شوند جان فروشند و مدحت تو خرند

3 مرکبان تو میزبانانند لاغران مرا بدانچه خرند

4 راه بی لاغران من نروند کاه بی لاغران من نخورند

1 ای بزرگی که رای صایب تو کارهای عمل به سامان کرد

2 کار کرد هنر کفایت تو بر کفاة زمانه تاوان کرد

3 هر چه تاریک دید روشن ساخت هر چه دشوار دید آسان کرد

4 شفقت های راستت بر من مکرمت های بس فراوان کرد

1 نرسد دست من به چرخ بلند ورنه بگشادمیش بند از بند

2 قسمتی کرد سخت ناهموار بیش و کم در میان خلق افکند

3 این نیابد همی به رنج پلاس و آن نپوشد همی ز ناز پرند

4 آنکه بسیار یافت ناخشنود وآنکه اندک ربود ناخرسند

آثار مسعود سعد سلمان

15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی