غزلیات شمس مغربی

193 اثر از غزلیات شمس مغربی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه شمس مغربی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 14 از این مجموعه هستید.

عشق من حسن ترا درخور اگر هست از شمس مغربی غزل 155

1. عشق من حسن ترا درخور اگر هست بگو
چون منت در دو جهان مظهر اگر هست بگو
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

بیا دلا به کجا خورده شراب از شمس مغربی غزل 156

1. بیا دلا به کجا خورده شراب بگو
ز خمّ مست که گشتی چنین خراب بگو
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

آن که خود را مینماید در رخ از شمس مغربی غزل 158

1. آن که خود را مینماید در رخ خوبان چو ماه
میکند از دیده عشاق در خوبان نگاه
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت

لب ساقی مرا هم نقل و هم جام از شمس مغربی غزل 159

1. لب ساقی مرا هم نقل و هم جام است و هم باده
مدامم از لب ساقی بود مجموع آماده
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

منم ز یار نگارین خود جدا مانده از شمس مغربی غزل 160

1. منم ز یار نگارین خود جدا مانده
بدست هجر گرفتار و بینوا مانده
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

ای در پس هر لباس و پرده از شمس مغربی غزل 161

1. ای در پس هر لباس و پرده
بر دیدهء دیده جلوه کرده
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 11 بیت

آغاز مشتریست ببازار آمده از شمس مغربی غزل 162

1. آغاز مشتریست ببازار آمده
خود را ز دست خویش خریدار آمده
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

2 دقیقه زمان مطالعه 20 بیت

مرا آن لبت خندان تازه از شمس مغربی غزل 163

1. مرا آن لبت خندان تازه
بتن هردم فرستد جان تازه
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

آنچه میدانم از آن یار بگویم از شمس مغربی غزل 164

1. آنچه میدانم از آن یار بگویم یا نه
و آنچه بنهفته ز اغیار بگویم یا نه
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت

ز چشم من چو تو ناظر بحسن خود از شمس مغربی غزل 165

1. ز چشم من چو تو ناظر بحسن خود بینی
چرا نقاب ز رخسار خود نمیفکنی
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

چو تافت بر دل و بر جانم آفتاب از شمس مغربی غزل 166

1. چو تافت بر دل و بر جانم آفتاب تجلی
بسان ذرّه شدم در فروغ و تاب تجلی
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت