مه مهر تو دیدیم و ز ذرّات گذشتیم از شمس مغربی غزل 120
1. مه مهر تو دیدیم و ز ذرّات گذشتیم
از جمله صفات از پی آن ذات گذشتیم
...
بر دو عالم پادشاهی میکنم از شمس مغربی غزل 121
1. بر دو عالم پادشاهی میکنم
گرچه از ایزد گدایی می کنم
...
از خانقه و صومعه و مدرسه رستیم از شمس مغربی غزل 122
1. از خانقه و صومعه و مدرسه رستیم
در کوی مغان با می و معشوق نشستیم
...
ما مست و خراب چشم یاریم از شمس مغربی غزل 123
1. ما مست و خراب چشم یاریم
آشفته زلف آن نگاریم
...
گه از روی تو مجموعم گه از زلفت از شمس مغربی غزل 124
1. گه از روی تو مجموعم گه از زلفت پریشانم
کزین در ظلمت کفرم وزان در نور ایمانم
...
ز چشم مست ساقی من خرابم از شمس مغربی غزل 125
1. ز چشم مست ساقی من خرابم
نه آخر بیخود از جام شرابم
...
معنی حسن تو در صورت جان میبینم از شمس مغربی غزل 126
1. معنی حسن تو در صورت جان میبینم
عکس رخسار تو در جام جهان میبینم
...
ما از میان خلق کناری گرفته از شمس مغربی غزل 127
1. ما از میان خلق کناری گرفته ایم
واندر کنار خویش نگاری گرفته ایم
...
یار تا من هستم از خود با خبر از شمس مغربی غزل 128
1. یار تا من هستم از خود با خبر نگذاردم
تا ز من باقی بود اسم و اثر نگذاردم
...
من که در صورت خوبان همه او از شمس مغربی غزل 129
1. من که در صورت خوبان همه او میبینم
تو مپندار که من روی نکو میبینم
...
منم که روی ترا بی‌نقاب میبینم از شمس مغربی غزل 130
1. منم که روی ترا بی‌نقاب میبینم
منم که در شب و روز آفتاب میبینم
...
ما از ازل مقامر و خمار آمدیم از شمس مغربی غزل 131
1. ما از ازل مقامر و خمار آمدیم
دردی کشان میکده یار آمدیم
...