باغی است پر از گل معانی از کمال خجندی مقطع 49
1. باغی است پر از گل معانی
دیوان کمال تازه اش دار
1. باغی است پر از گل معانی
دیوان کمال تازه اش دار
1. صوفیی علم لغت میکرد بحث
جز جدل هیچش نبود از علم بهر
1. کردم از سید راگوی سوالی که ترا
هست جز رای و جز اندیشه سودای دگر
1. کیسه مکن پر زر و سیم ای پسر
کیسه برانند درین رهگذر
1. گفتم از مصر معانی بفرستم بتو باز
سخن چند که آید به دهانت چو شکر
1. هفت بیت آمد غزلهای کمال
پنج گنج از لطف آن عشر عشیر
1. با فقاعی گفتم از روی مزاح
بد معامل نیستم من ای خسیس
1. به نی گفت در خانقه صوفیی
که دارند جمعی به بانگ هوس
1. پهلوان فقاعی ار ناگاه
زیر یخ رفت و داد جان و نفیس
1. از کتابت مشو جلال ملول
قلم کاهلی به خط درکش
1. بهر بریان امیر زاده ما
گوسفندی خرید و فربه و خوش
1. جستم از یاری نشان آن پسر
کاب حیوانست جویای لبش