1 گر گوشه بسازد سلطان حسین ما را در قلب شهر نبود کس را بما نزاعی
2 با مطربان خوشگو شام و صباح باشد در گوشه حسینی عشاق را سماعی
1 جواب گفته های ما به تبریز که می گویند گاه و بیگاه
2 به پستی و بلندی مینماید به پیش بیت کعبه بیت جولاه
3 تو گویی خانقاه خواجه شیخ است به جنب مسجد خواجه علیشاه
1 بر سر بیمو حسام خلوتی را هرکه زد حق به دست اوست گر فریاد و افغان میکند
2 چون سرش زیر کلاه بخیه از گرمی بسوخت بر مثال کاسه نو بانگ پنگان میکند
1 این خیمه سرداق کمال است نقصان ز طناب او گسسته
2 گرد در او ز صبح تا شام اصحاب کمال حلقه بسته
3 زیرا که درو مقیم قطبی است اوتاد بگرد او نشسته
1 ما ز تشریف میر عبدالله نیک اسوده و قوی شادیم
2 نیست ما را ز صحبتش گله ای لیکن از گوش او بفریادیم
1 نی به آواز عود گفت نهفت همه چشمیم تا برون آیی
2 عود هم گفت راستی ما نیز همه گوشیم تا چه فرمایی
1 دریاب کمال این سخن نازک و باریک آزرده مکن خاطرت از کس سر مویی
2 گر با تو برابر زید آن صوفی اقرع یا دست مرا در حق او نیست نکویی
3 بدخواه تو خود را ببزرگی چو تو داند لیکن مثل است این که خیاری و کدویی
1 گفت فرهاد آقا به میر ولی که رشیدیه را کنیم آباد
2 زر به تبریزیان بآجر و سنگ بدهیم از برای این بنیاد
3 بود مسکین به شغل کوه کنی که از موران کوه و دشت زیاد
4 لشگر پادشاه توقتمش آمد و هاتف این ندا در داد
1 بجز معنی حسام ملت و دین ای مفاخر به گوهر تو عقول
2 حل هر مشکلی که در سخن است کرده بر خاطر تو جمله حلول
3 از محبان خود بتقصیری خاطر نازکت مباد ملول
4 در عیادت اگر تساهل رفت تو کریمی و عذر من مقبول
1 زر طلبان همچو در حلقه بگوش آمدند شکر کز آزادگی بنده در آن سلک نیست
2 باغ اگرم نیست هست نخل معانی بسی نخل مرا برگ و شاخ جز ورق و کلک نیست
3 خانه ملکی من نیست بجز بیت شعر ملک دگر قافیه خود ملک نیست