1 ما ز تشریف میر عبدالله نیک اسوده و قوی شادیم
2 نیست ما را ز صحبتش گله ای لیکن از گوش او بفریادیم
1 نشسته بر دم حمام دیدم آن مه را به گلرخان دگر گفتمش ز بعد سلام
2 اگر تو آدمیای اعتقاد من این است که دیگران همه نقشند بر در حمام
1 با اکبر مسگر به دکان گفتم من زانگشت سیه شد به تنت پیراهن
2 گفتا که ز عشق روی احمد سوخت بر آتش دل پیرهن پاره من
1 بود وقتی کمال اسماعیل شرف روزگار اهل سخن
2 به کمال تو در سخن کامروز آن بزرگ این شرف نداشت که من
1 پیش چنگ دلخراشت صوفیانرا حافظا نعره ها باید به وقت نقش بنمودن زدن
2 اردشیری تو اگر در مجلسی آرند چنگ مردم مجلس ترا خواهند فرمودن زدن
1 گله کردی که زرنجور نکردی پرسش تو ببرس از من بیدل که بروزان و شبان
2 مونسی نیست مرا در بر و مشهور است این دلبری هست ترا در برو معروفست آن
1 این خیمه سرداق کمال است نقصان ز طناب او گسسته
2 گرد در او ز صبح تا شام اصحاب کمال حلقه بسته
3 زیرا که درو مقیم قطبی است اوتاد بگرد او نشسته
1 جواب گفته های ما به تبریز که می گویند گاه و بیگاه
2 به پستی و بلندی مینماید به پیش بیت کعبه بیت جولاه
3 تو گویی خانقاه خواجه شیخ است به جنب مسجد خواجه علیشاه
1 حسام کچل را یکی پیر راه کلاهی به بخشید و گفت آه آه
2 فتاد از سر سیز ما این کلاه بجایی که هرگز نروید براه
1 نکهت پیراهنت آمد بمن یافتم جان نوی از رایحه
2 خوانده بودم فاتحه وصل ترا شد قبول الحمدالله فاتحه