ای ز صد گلبرگ نازکتر تنت از کمال خجندی غزل 85
1. ای ز صد گلبرگ نازکتر تنت
بر تو لرزانتر گل از پیراهنت
1. ای ز صد گلبرگ نازکتر تنت
بر تو لرزانتر گل از پیراهنت
1. ای ز نوش شکرستان لبت رسته نبات
تشنه پستة شکر شکنت آب حیات
1. ای گله گوشه حسن آمده بر فرق تو راست
سرو را نیست چنین قامت رعنا که تو راست
1. ای که از زلف توخون در جگر مشک ختاست
روی زیبای تو آنینه الطاف خداست
1. اینچنین صورت مطبوع ز جان نتوان ساخت
سخن ساخته شیرین تر از این نتوان ساخت
1. اینچنین مشک در همه چین نیست
این همه عطر در ریاحین نیست
1. این چه خبر جستن و پرسیدن است
این طلب کیست چه پرسیدن است
1. این چه سرو قد چه رفتارست
این چه شیرین به این چه گفتارست
1. این میوه شیرین مگر از باغ بهشت است
وین حور بهشت از شکر ناب سرشته است
1. با چشم من این اشک روان را چه فتادست
با جان من این سوز نهان را چه فتادست
1. بازآ که در فراق تو جانم صبور نیست
بازآ که بی حضور تو دل را حضور نیست
1. باز آتشی به سینه رسیدن گرفته است
خون از دل کباب چکیدن گرفته است