آثار کمال خجندی

صفحه 78 از 109
109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کمال خجندی / غزلیات کمال خجندی

غزلیات کمال خجندی

1 رفت از دست من آن زیبانگاری چون کنم نیست در دسٹم عنان اختیاری چون کنم

2 در همه احوالم او بودی که بودی غمگسار این زمان جز غم ندارم غمگساری چون کنم

3 دوستان گویند هان تدبیر کار خویش کن من ز کار افتاده ام تدبیر کاری چون کنم

4 در میان ما حدیثی چون نرفت او را چه رفت هر یکی گوید حدیثی از کناری چون کنم

1 چون روز روشن است که ما رند و عاشقیم فکر نو می کنیم در آن دم که خامشیم

2 چون صبح در پرستش روی تو صادقیم ذکر تو میکنیم زمانی که ناطقیم

3 ما راست یک علاقه و آن عشق روی تست باقی ز هرچه فرض کنی بی علائقیم

4 رطب اللسان به شکر تو مانند سوسنیم فی چون گل دو روی در روی و منافقیم

1 من ز مهرت هر سحر کز سوز دل دم می‌زنم آتش جان در تو و خشک دو عالم می‌زنم

2 ای بت سنگین‌دل آخر سست‌پیمانی مکن با من مسکین که لاف عشق محکم می‌زنم

3 گر نمی‌بینم خیالت ساعتی در پیش خود خان و مانِ دیده را از گریه بر هم می‌زنم

4 آه جانم می‌کند راز دلم هر لحظه فاش من بدین گونه گناهش نیز هردم می‌زنم

1 صحبت عاشق و حبیب بهم فصل گل دان و عندلیب بهم

2 غم جگر ساخت قسمت من و دل هر دو خوردیم آن نصب بهم

3 به تفال قرآن تحسین است دیدن ناصح و ادیب بهم

4 بشکافند سقف مقصوره نعره واعظ و خطیب بهم

1 هوای وصل تو دارد غریق بحر فراق چو تشنه که به آب روان بود مشتاق

2 شنیده ام که سگم خوانده عفاک الله من قیر بدین هم ندارم استحقاق

3 هزار بار به گرد جهان مه و خورشید بر آمدند و نظیرت ندید در آفاق

4 اساس عقل بر افتاد تا به ابرو و چشم بنای حسن نهادی و بر کشیدی طاق

1 عشق تو داغ بندگی باز کشیده بر دلم نام و نشان مقبلی شد به غم تو حاصلم

2 پیش دو دیده قدر من بین که میان مردمان غیر خیال روی نو کی ننهد مقابلم

3 نیست عذاب خواندهای نامزد بهشتیان از نظرم مران چو شد خاک در تو منزلم

4 درد دلم طبیب گو زود مکن معالجت پرسش دیر دیر تو به ز شفای عاجلم

1 عید می آید و وقتست که در مه نگریم پرده برگی که از مه به تو مشتاق تریم

2 از جمال تو که عیدست و به همه ماند راست گر گماریم نظر بر به نو کج نظریم

3 هست در عید دگر کشتن ما فکر بعید پیش روی تو چه محتاج به عید دگریم

4 سر زلفت شب قدرست و غنیمت شب قدر یک شب آن عقد بگیریم و غنیمت شمریم

1 ترا بر دیده من جاست گفتم که این جوی و تو سروی راست گفتم

2 البت گفت از توأم جانست درخواست مرا از نست این درخواست گفتم

3 دهانت با دلم گفتا کجایی که پیدا نیستی، پیداست گفتم

4 ز من پرسید هرگز میکنی خواب نکردم این گنه شبهاست گفتم

1 مرا گویند باران کیست بار تو چرا گویم ز مهروبان کدامست اختیار نو چرا گویم

2 نشسته بر سر راه طلبکاری چو مشتاقان برای کیست چندین انتظار تو چرا گویم

3 نماند از خوردن غمهای تو نام و نشانی هم نگونی چیست نام غمگسار نو چرا گویم

4 رقیب ار گویدم کای بیخبر از کار و بار خود به من باری بگو تا چیست کار تو چرا گویم

1 شب که ز حسرت رخت چشم به ماه کرده ام سوخته ماه و زهره را سینه چو آه کرده ام

2 در خور تیغ دیده ام پیش تو فرق خویش را از تو به آفتاب اگر نیز نگاه کرده ام

3 گر چه ز خون کشتگان گشت رقیب سرخ روی باز منش به درد دل روی سیاه کرده ام

4 ناصع اگر به بینیم روی به خاک راه او هیچ مگوی کز تو به روی به راه کرده ام

آثار کمال خجندی

109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی