آثار کمال خجندی

صفحه 77 از 109
109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کمال خجندی / غزلیات کمال خجندی

غزلیات کمال خجندی

1 ترا گر بی وفا گفتم چه گفتم غلط گفتم خطا گفتم چه گفتم

2 اگر گفتم ستم چندین روا نیست حدیث ناروا گفتم چه گفتم

3 به همه دشنام من گفتی چه گفتی یکی را صد دعا گفتم چه گفتم

4 من بیدل دوای دیده ریش برون ز آن خاک پا گفتم چه گفتم

1 بی تو نفسی که زنده مانم اگر می کشیم سزای آنم

2 هرگز نبرم زنیغ نو مهر گر کارد رسد به استخوانم

3 دل را ز لبت چو سازم آگاه بر سوخته نمک فشانم

4 این سوز درون ز سوختن نیست نا ساختن تو سوخت جانم

1 روز عید است و من امروز بر آن در میرم که دهم حاصل سی روزه و ساغر گیرم

2 دو سه ماه است که دورم ز رخ ساقی و جام بس خجالت که به رو آمد از این تقصیرم

3 من بخلوت ننشینم پس از این گر بمثل زاهد صومعه بر پای نهد زنجیرم

4 پند پیرانه دهد واعظ شهرم لیکن من نه آنم که دگر پند کسی بپذیرم

1 بسی درد از غم عشقت کشیدم ز بی دردی بتر دردی ندیدم

2 یکایک درد من درمان پذیرفت از آن دم کز تواین شربت چشیدم

3 به نیم اندوه از صد غضه رستم به یک درد از هزاران غم رهیدم

4 من آن مرغم که در دام بلایت چو پیچیدم غم و درد تو چیدم

1 گر دل طلبی از من جان هم به تو در بازم وره دیده خون افشان آن نیز روان سازم

2 در پای تو غلطیدن کاریست پسندیده کاری که چنین باشد هر دم ز سر آغازم

3 گفتم که چه رسم است این بر روی تو برقع گفت رسمیست بدو خواهیم کاین رسم براندازم

4 گر شمع رسد در تو بگدازمش از غیرت باری چو همی سوزم مگذار که بگدازم

1 ما از شراب و شاهد صد بار توبه کردیم آن توبه ها شکستیم چون با تو باده خوردیم

2 ساقی بریز دردی بر درد ما کز آن لب هم تشنگان دردیم هم خستگان دردیم

3 مائیم و گشت کویت رقصانه و باده نوشان زین شیوه بر نگردیم تا بی خبر نگردیم

4 تا چند بر تو خواندن طامات زهد و تقوی طومار زلف بگشا تا نه در نوردیم

1 رخ بپوشید و جگره میسوزدم آتش پنهان بنره میسوزدم

2 خانه ای که آب سازم چون حباب آه دل دیوار و در بسوزدم

3 باد آن لب دل که خون آلود ازوست چون نمک بر ریش تر میسوزدم

4 باز سر بره بکنم پیشش چو شمع گر چه از پا تا بسر میوزدم

1 نارگی می جنبدم در تن چو چنگ باشه آهنگم بمیهای چو زنگ

2 زاهدا رزق از ازل بنهاده اند بر کف ما جام و در دست تو سنگ

3 نیست ما را در میان مال پدر با منت جان برادر چیست جنگ

4 سلسبیل ما و حور اینک بنقد ساقی گلبو شراب لاله رنگ

1 ترا شوخ اندک وفا گفته ایم هنوز اندک است این که ما گفته ایم

2 دل ما ز غم سوختی چند جای به تو این سخن چند جا گفته ایم

3 هلاک تن ماست دائم دعات میرن تو آمین بگو ما دعا گفته ایم

4 بر آن خوان که نقلش کباب دلست نخستین غمت را صلا گفته ایم

1 من طاقت دوری ز رخ یار ندارم جز بردن بار غم او کار ندارم

2 صد بار فزون چاکر درگاه خودم خواند با این همه در خدمت او بار ندارم

3 آه از من دلخسته که می میرم و در دست ندیر علاج دل بیمار ندارم

4 با عشق بر آمیختم و ترک خرد گفت یعنی که سر صحبت اغیار ندارم

آثار کمال خجندی

109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی