آثار کمال خجندی

صفحه 5 از 109
109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کمال خجندی / غزلیات کمال خجندی

غزلیات کمال خجندی

1 طریق عشق میورزی رها کن دین و دنیا را خلاص خویش میجوئی مجر ناموس و دعوا را

2 به نور عقل نتوان رفت راه عشق ای عاقل زمجنون پرس اگر داری طریق حی لیلا را

3 زآه سینه عشاق ظلمانی شود روضه اگر در روضه بنمانی به ما نور تجلا را

4 هوای سرو بالای تو دارد راستی ور نی برای همه دوزخ برند از روضه طوبا را

1 کردند ید آن زلف و رخ دلهای بی آرام را بهر شکار بلبلان بر گل نهادی دام را

2 پیش گل اندام تو دارد گل اندامی ولی لطفی نباشد آنچنان اندام بی اندام را

3 ساقی رسید ایام گل خالیست از می جام مل آن به که در دوری چنین خالی نداری جام را

4 گفتی دهیمن عاقبت می از کف سیمین خود جان سرختی تا کی دهی این وعده های خام را

1 کعبه کویش مراد است این دل آواره را با مراد دل رسان بارب من بیچاره را

2 دل دران کو رفت و شد آواره من هم می روم تا ازان آواره تر سازم دل آواره را

3 در میان خار و خارا گر تونی همراه من گل شناسم خار را دیبا شمارم خاره را

4 گر از آن دامن باین درویش اصلی می رسد پاره ای می دوختم این جان پاره پاره را

1 گر به جستن باف گشتی یار ما غیر جویانی نبودی کار ما

2 گر شدی دیدار او دیدن به خواب خواب جستی دیده بیدار ما

3 گر به داغش سینه زخمی بافتی یافتی مرهم دل افگار ما

4 کس دوای ما و درد ما نیافت چند می جوید طبیب آزار ما

1 گر بر در او سودمی رخسار گرد آلود را آسوده خاطر کردمی این جان غم فرسود را

2 خاکی که نعلین نو سود از دیده دارم دوست تر از مایه آری دوست دارند مردم سود را

3 سهل است اگر خال لبت سوزد به داغ غم دلم از بهر حلوا می توان بردن جفای دود را

4 گوش ایاز از ناله بی طاقتان گردد گران بر پشت پیلان گر نهی بار دل محمود را

1 گر بری چون سر زلف این دل سودایی را با پای بوس تو کشد این دل شیدایی را

2 من ازین در نروم زانکه بجانی نرسد هیچ‌کاری به طلب عاشق هر جایی را

3 روی ننموده گرفتم که روی از بر ما به کجا می‌بری این خوبی و زیبایی را

4 چه ورنها که کهن کرد به دفتر گل سرخ تا بیاموخت ز رویت چمن‌آرایی را

1 ما را به عشق می کند ارشاد پیر ما داند که زاهدی نبود دلپذیر ما

2 دل جای مهر تست چه پنهان کنیم راز چون روشن است پیش تو ما فی الضمیر ما

3 جان میدهیم تحفه به باد و نمی برد خجلت برد مگر ز متاع حقیر ما

4 در حسن و حسن عهد نیابیم سالها هم ما نظیر آن به و هم او نظیر ما

1 مست عشقم ز خرابات میارید مرا تا ابد بر در میخانه گذارید مرا

2 باده پاک روان پیش من آرید دمی آخر از پاکروان چند شمارید مرا

3 من که امروز ز تسبیح به استغفارم پیش در صومعه مهجور مدارید مرا

4 دلم از زلف بتان سلسله دارد بر پای تا که از حلقه رندان بدر آرید مرا

1 مکش بر هر دلی تیر و مکش باز از حسد ما را کزان مژگان رصد ناوک صد ویک می رسد ما را

2 به هجران جنگها داریم بیزلف و دهان تو از آن میم ودر دال امروز می باید مدد ما را

3 رقیبا چند چون آب از تو باشه پای من لرزان را رها کن باغبان یک دم به پای سرو خود ما را

4 دل ما می کشد خطی که آمد جانب رویت همیشه جانب روی نکو دل می کشد ما را

1 یار بگزید بی وفایی را رفت و ببرید آشنانی را

2 همه غمها جدا جدا بکشم جز غم و غصه جدانی را

3 شنی لله مرا ز روی نکوست من نکو می کنم گدایی را

4 خانه را گر نبات از نو چراغ چکند دیده روشنائی را

آثار کمال خجندی

109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی