آثار کمال خجندی

صفحه 3 از 109
109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کمال خجندی / غزلیات کمال خجندی

غزلیات کمال خجندی

1 دوش از در میخانه بدیدیم حرم را می نوش و ببین قسمت میدان کرم را

2 فرمان خرد بر دل هشیار نویسند حکمی نبود بر سر دیوان قلم را

3 ای مست گر افتی به سر تربت شاهان مشتاق لب جام بیابی لب جم را

4 پای ستم از ساحت جان گرد بر آورد بنشین و به می باز نشان گرد ستم را

1 اینچنین مشک در همه چین نیست این همه عطر در ریاحین نیست

2 این سخن شمه ای است ز آن سر زلف گرچه فکری درازتر زین نیست

3 گر بگویم به ماه میمانی ماه را خط و خال مشکین نیست

4 اگرت سرو بوستان خوانم بر سر سرو سبب سیمین نیست

1 چو زلف تو بود از تکبر دوتا به بادی بیفتاد مسکین ز پا

2 گشودن ز زلفت گره مشکل است درین شیوه مو می شکافد صبا

3 بکش دامن حسن چون گل ز ناز که بر قد تو دوختند این قبا

4 کس آن خاک ره جز به مژگان نرفت به چشم از پی آن رود توتیا

1 با رخ آن مه به دعوی کی برآید آفتاب کی نماید ذره هر جا رخ نماید آفتاب

2 سوختم از حسرت ای ابر افکن آنجا سایه س نا دگر بر خاک پایش رخ نساید آفتاب

3 تو رو ای دربان که من در سایه دیوار او ر تر می نشینم منتظر چندانکه آید آفتاب

4 بعد از آن کان روی روشن آفتاب از دور دید گر برو بندی در از روزن در آید آفتاب

1 آن چه مروی است چه خوش رفتاری است آن چه طوطی چه شکر گفتاری است

2 آن چه شوخی و چه شهر آشوبی آن چه باری و چه خوش عیاری است

3 دل ما داشته در زلف نگاه بنگریدش که چه خوش دلداری است

4 پیش چشمش لب شیرین گویی شربتی در نظر بیماری است

1 طریق عشق میورزی رها کن دین و دنیا را خلاص خویش میجوئی مجر ناموس و دعوا را

2 به نور عقل نتوان رفت راه عشق ای عاقل زمجنون پرس اگر داری طریق حی لیلا را

3 زآه سینه عشاق ظلمانی شود روضه اگر در روضه بنمانی به ما نور تجلا را

4 هوای سرو بالای تو دارد راستی ور نی برای همه دوزخ برند از روضه طوبا را

1 آنچه از خدای خواست دل بنده باز یافت خود را به چشم مست تو در عین ناز یافت

2 از عشق خواه دولت باقی که در جهان محمود هرچه بافت ز زلف ایاز یافت

3 آن بی قدم که در حرم عشق پی نبرد آمد به دیدنت در دولت فراز یافت

4 هر کو گزید لعل تو آب حیات خورد آنکو گرید قا نو عمر دراز یافت

1 من طلب کردم وصالت روز و شب یافتم اینکه به حکم من طلب

2 حلقه قلعه گشای من قرع بر دلم بگشاد درهای طرب

3 از مدینه شمع گیرید و چراغ چند می آرید قندیل از حلب

4 کعبه جان را زد آتش عشق سوخت در تب بن تن صد بولهب

1 این چه مجلس چه بهشت این چه مقام است اینجا عمر باقی رخ ساقی لب جام است اینجا

2 دولتی کز همه بگذشت ازین درنگذشت شادئی کز همه بگریخت غلام است اینجا

3 چون در آبی به طربخانه ما با غم دل همه گویند مخور غم که حرام است اینجا

4 ما به فلکیم از بر ما گر بروی برو آهسته که جام و لب بام است اینجا

1 ای گله گوشه حسن آمده بر فرق تو راست سرو را نیست چنین قامت رعنا که تو راست

2 سنبل زلف تو مشاطة گلبرگ تر است لاله روی نر آرایش بستان صفاست

3 جعد بر حسن خطت نافه مشک ختن است طاق ابروی خوشت قبله خوبان ختاست

4 تا کسی منکر خورشید جمالت نشود خط شبرنگ تو بر محضر دعویش گواست

آثار کمال خجندی

109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی