آثار کمال خجندی

صفحه 35 از 109
109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کمال خجندی / غزلیات کمال خجندی

غزلیات کمال خجندی

1 ترا رحمی به آن چشمان اگر باشد عجب باشد مسلمانی بترکستان اگر باشد عجب باشد

2 فقیهم توبه فرماید به شرع مصطفی از تو ابوجهل اینچنین نادان اگر باشد عجب باشد

3 بروز هجر میجویم ترا گریان و می گویم شب باران مه تابان اگر باشد عجب باشد

4 رخ رنگین ز مشتی خس بپوشیدی ولی خس را نجات از آتش پنهان اگر باشد عجب باشد

1 آن شوخه به ما جز سر بیداد ندارد با وعده دل غمزده شاد ندارد

2 کرد از من دل شیفت آن عهد شکن باز آن گونه فراموش که کس باد ندارد

3 بلبل چه فرستد سوی گل تحفه که در دست بیچاره به جز ناله و فریاد ندارد

4 بر عهد تو تکیه نتوان کرد و وفا نیز کین هر دو بنانیست که بنیاد ندارد

1 آنچه تو داری به حسن ماه ندارد جاء و جمال تو پادشاه ندارد

2 جانب دلها نگاه دار که سلطان ملک نگیرد گر سپاه ندارد

3 عاشق خود گر کئی بجرم محبت بیشتر از من کس این گناه ندارد

4 رقت قلب آشکار کرد محب را جام ننگ راز دل نگاه ندارد

1 با من درد کش سبو بدهید متنی بر سرم از و بنهید

2 بار ساقیست ابها العشاق توبه گر بشکنید بی گنهید

3 به عشق اگر دهند انصاف زاهدان بی ره و شما به رهید

4 بسکه شه رخ نماید از چپ و راست که چو فرزین نشسته پیش شهید

1 دل که شد زآن زلف سودایی مزاج نیستش غیر از تو معجون علاج

2 زهر ناب از دست تو عذب فرات بی تو آب زندگی ملح اجاج

3 زلفت از دامن فشاند آن خاک پای نیست آری مشک را در چین رواج

4 راز حسنت چون بپوشاند دلم کی شود مصباح پنهان در زجاج

1 هزار شکر که آن چشم پر خمارم کشت وگرنه حسرت آن خواست زار زارم کشت

2 پر واجب است به هر گشتن توأم شکری هزار شکر که چشمت هزار بارم کشت

3 دعای زندگیم گو مکن کس از یاران بس است زندگی من همین که بارم کشت

4 شب فراق بشارت بکشتنم دادی چه منت است ز نو کآن شب انتظار کشت

1 وعل بنان خانه براندازم آرزوست ساقی بیا که باده و دمسازم آرزوست

2 چنگ خمیده قامت بسیار گو کجاست کان پیر خشک مغز تر آوازم آرزوست

3 تی شوش حریف مست نواز است و چنگی نیز اینها به یک در محرم همرازم آرزوست

4 دوشم به یک دو نغمه چه خوشوقت ساخت چنگ ای مطرب آن دو نغمه خوش، بازم آرزوست

1 رات اور دوسری باد گلریز شد و بر سر گل ژاله چکید آب در جوی وز پیرامن جو سبزه دمید

2 گل ز رخ پرده و نرگس به چمن چشم گشاد سرو شمشاد قدر مرغ چمن ناله کشید

3 خرم آن دل که بهار از پی ترتیب دماغ بانگ مرغ چمن و بوی گل تازه شنید

4 باد سوی چمن آمد که دهد مژده که باز گل به بستان و به گل میوه مقصود رسید

1 من به شطرنج غمت جان و جهان خواهم باخت آن دو رخ دیده ام این بار روان خواهم باخت

2 باختم عشق به آن روی و دلم برد ز دست تا برد بار دگر باز همان خواهم باخت

3 شب چو بازم به رفیقان خود انگشترنی به خیال لبه آن تنگه دهان خواهم باخت

4 چو رسن باز که بازد سر و جان هم بر سر من به زلفت سر و جان نیز چنان خواهم باخت

1 اگر آن غمزه خواهد ز ترکان خراج چو زلفته بگردن بیارند باج

2 میارید گو ناز اینجا و حسن که زیره به کرمان ندارد رواج

3 مفرح لب تست و بس گره مرا به سودای خط خشک گردد مزاج

4 مداوای زاهد چه سود ای حکیم که شخصیست بس ناخوش و بی علاج

آثار کمال خجندی

109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی