آثار کمال خجندی

صفحه 29 از 109
109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کمال خجندی / غزلیات کمال خجندی

غزلیات کمال خجندی

1 بی باد تو عشاق دل شاد نیابند بی بندگی از بند غم آزاد نیابند

2 دیوانه دلانرا که کشد پای به زنجیر گر بوی سر زلف تو از باد نیابند

3 هر تیر که گم گشت به مخجیر ز شیرین جز در جگر خسته فرهاد نیابند

4 اهل نظر از حس به شوخان ستمکار یابند همه چیز ولی داد نیابند

1 ای مرا در هجر رویت چشم تر چون سر سفید شد ز شست و شوی اشکم جام ها در بر سفید

2 از غم نادیدنت وز دیدن روی رقیب یک دو دم چشمم سیاهست و دمی دیگر سفید

3 دیده می گردد سفید از انتظار روی خوب ز انتظار به اینک دید، اختر سفید

4 پیش رویت هندوانند آن همه خال سیاه هندوان بنگر بناگوش و عذار و بر سفید

1 پیش روی تو ماه را چه وجود که رخ تست ما هو المقصود

2 در شب قدر ابروان ترا همه محرابها برند سجود

3 آید از زلف تو فغان دلم همچو آهنگ سوزناک از عود

4 آن دهانرا کجا وجود نهند که به بوسی نمی نماید جود

1 از باد سر زلفت یک روز پریشان شد جان و سره مسکینان در پای تو ریزان شد

2 حال دل خود گفتم با چاره گر دردی بیچاره به درد دل آهی زد و گریان شد

3 چشم که رسید آیا باز این دل خرم را کز ناوک مژگانی آزرده پیکان شد

4 دل خواست شدن سوئی جان نیز روان با او تا تو ز نظر رفتی هم این شد و هم آن شد

1 هوس بار گر آزار دل افگار است نخورد غم دل انگار که با آن یار است

2 شب وصلت سخن از صبر نگویم که کم است فتنه شوق چه گویم به تو چون بسیار است

3 نکند عاشق تالانت ز غم روی تو خواب عندلیب از هوس گل همه شب بیدار است

4 از توأم هر شرف و قدر که می باید هست قیمتی نیست مرا پیش تو این مقدار است

1 باز گل دامن به دست عاشقان خود نهاد غنچه لب بگشود و بلبل را به باغ آواز داد

2 ابر درهای عدن پیش گل و سوسن کشید باد درهای چمن بر روی گلبویان گشاد

3 سرو ما بر کرد ناگه سر ز صحن بوستان پیش او هر جا درختی بود بر پا ایستاد

4 گل حکایت کرد و سرو از نازکی و لطف بار آب گریان آمد و در پای این و آن فتاد

1 مه لاف حسن زد به نو زا رخ بر او گرفت خط جانب رخ نو گرفت و نکو گرفت

2 بوی تو چون شنیدن گل عندلیب مست چندان کشید ناله که آواز او گرفت

3 از بوس پایه سرو بهم پوست باز کرد در هر گه که پای بوس توأم آرزو گرفت

4 زاهد به صحبت نو پر رندان درد نوش آن روز بار یافت که بر سر سبو گرفت

1 آنجا که وصف گیری آن دلربا کنند از مشک اگر کنند حدیثی خطا کنند

2 گر کام اوست ریختن خون عاشقان آن به که کامش از دل شیدا روا کنند

3 بیهوده رنج می برد از دست ما طبیب این درد عشق نیست که آن را دوا کنند

4 ما را نظر به روی تو بر خط خال نیست صاحبدلان نظارة صنع خدا کنند

1 ای گل نو ز توام بوی کسی می‌آید در دلم تازه غم روی کسی می‌آید

2 بر تو ای سرو لب جوی چو می‌افتد چشم بادم از قامت دلجوی کسی می‌آید

3 وقت طاعت چو نظر می‌فکنم بر محراب پیش چشمم خم ابروی کسی می‌آید

4 برای نافه چین درد سر خود که مرا نکهت غالیه از بوی کسی می‌آید

1 چرا نسیم صبا خاک پاش میسپرد چه دیدهاست برو زیر پا نمینگرد

2 از سایه مگس آن رخ چو میبرد آزار بپوش گو لب شیرین کز آن طرف نپرد

3 ز ضعف گشت خیالی بد آن هوس تن من که باد یک سحر آنجا خیال من ببرد

4 زیر پا چو شکستی دلم برید ز جان هر آبگینه که در پای بشکنی ببرد

آثار کمال خجندی

109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی