آثار کمال خجندی

صفحه 12 از 109
109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کمال خجندی / غزلیات کمال خجندی

غزلیات کمال خجندی

1 چشم ز خیال تو پر از نور تجلیست چشمی که چنین است به دیدار تو اولیست

2 صورنگر از آن صورت و معنی چو خبر داشت انگیختن صورت چینش به چه معنیست

3 بر طرف چمن سور به صد شرم بر آید از سایة قد تو که همسایه طوبیست

4 زآن طاق دو ابرو که بخوبی شده طاقند کریست در آن طاق که منسوب به کسریست

1 گر صورت چین با رخ خوب تو به دعواست آنجا همگی صورت و اینجا همه معناست

2 ای باد بر آن روی نکو این همه برقع رسمی است به این رسم برانداختن اولاست

3 از پرتو آن روی جناب سر آن کوی طوریست که آنجا همه انوار نجلاست

4 زیر خم ابروی تو آن طرة مکسور گوشی به تماشاگه طاق آمده کسراست

1 در علم محققان جدل نیست از علم مراد جز عمل نیست

2 کفش خضر و عصای موسی شایسته پای و دست شل نیست

3 اگر فکر کی درین چه باشد زین فکر دماغ را خلل نیست

4 از آب خجند بگذر و کوه در سپر تو این بجز مثل نیست

1 این چه سرو قد چه رفتارست این چه شیرین به این چه گفتارست

2 این چه حال این چه عارض زیباست این چه خط این چه حسن رخسارت

3 این چه موی است این چه زلف دراز چه دلبند و این چه دلدارست

4 این چه همدم چه همنشین چه قرین این چه مونس چه جان چه غمخوارست

1 این میوه شیرین مگر از باغ بهشت است وین حور بهشت از شکر ناب سرشته است

2 در باغ بهشت این قد و رخسار ندیدند این سرو که بنشانده و این لاله که کشته است

3 ما روضه نخواهیم که هرجا چو تو حوری است سوگند به خاک سر کویت که بهشت است

4 اینجا سخن سرو نگوئیم که پست است و آنجا صفت ماه نخوانیم که زشت است

1 ساقی لب تو این کرم از من دریغ داشت میها که داشت یک دو دم از من دریغ داشت

2 بنمود صد گرم به حریفان هزار حیف بوسی دو نیز بر قدم از من دریغ داشت

3 دی گفتمش بگز لب خود را به من بده بر آن نقل هم ز خویش و هم از من دریغ داشت

4 من مورم و نگین جم آن لب غریب نیست گر خانم و نگین جم از من دریغ داشت

1 سؤال بوس که کردم مرا جواب فرست اگر شکر نفرستی ز ب عتاب فرست

2 پیام ده به من از لب که سوخت تشنه دلم کباب هست مرا وعده شراب فرست

3 به روز هجر ز عارض به ما سلام رسان به تشنگان قیامت ز روضه آب فرست

4 چو دورم از تو رقیبی فرست قاصد من گناهکار چنین را چنان عذاب فرست

1 صبا زعشوه پنهان دوست الله دوست از ساغر لب پنهان دوست الله دوست

2 زپسته ده او که هیچ پیدا نیست نصیبه ای به قیران دوست الله دوست

3 ز تیر غمزه خونریز یار الله داد اگلی ز گلشن بستان دوست الله دوست

4 زخیل سنبل بستان بار شیدالله را زچشم سر خوش فتان دوست الله دوست

1 سر زلف تو دزد دل های ماست گر آویزی او را از گردن رواست

2 به بالای لب نقطة خال تو خطا نیست آن نکته مشک ختاست

3 صفاهاست با آن دو رخ دیده را غباری اگر هست از آن خاک پاست

4 به دور تو صوفی با پوش شد که از دست تو پیرهن ها فباست

1 شوخ چشمی خان و مان ما به یغما برد و رفت دید عقل و دل بر ما هر دو یکجا برد و رفت

2 بر سر ما خاکیان از غیب آمد ناگهی همچو جان تنها و هوش از جمله تنها برد و رفت

3 خواستم زلفش گرفتن از سر دیوانگی او زما دیوانه تر زنجیر در پا برد و رفت

4 در درون آمد خیال روی او شد عقل و هوش بود دزدی با چراغ انواع کالا برد و رفت

آثار کمال خجندی

109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی