95 اثر از غزلیات خواجوی کرمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات خواجوی کرمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار خواجوی کرمانی / غزلیات خواجوی کرمانی

غزلیات خواجوی کرمانی

1 بده آن راح روان پرور ریحانی را که به کاشانه کشیم آن بت روحانی را

2 من بدیوانگی ار فاش شدم معذورم کان پری صید کند دیو سلیمانی را

3 سر به پای فرسش در فکنم همچون گوی چون برین در کشد آن ابلق چوگانی را

4 برو ای خواجه اگر زانکه بصد جان عزیز میفروشند بخر یوسف کنعانی را

1 ای ماه قیچاقی شب است از سر بِنِهْ بَغطاق را بگشای بند یِلمه و در بند کن قبچاق را

2 در جان خانان ختا کافر نمی‌کرد این جفا ای بس که در عهد تو ما یاد آوریم آن جاق را

3 شد کویت ای شمع چگل اردوی جان کریاس دل چون می‌کشی چندین مَهِل در بحر خون مشتاق را

4 تاراج دل‌ها می‌کنی در شهر یغما می‌کنی بر خسته غوغا می‌کنی نشنیده‌‌ای یاساق را

1 دست گیرید درین واقعه کافتاد مرا که نماندست کنون طاقت بیداد مرا

2 راز من جمله فرو خواند بر دشمن و دوست اشک ازین واسطه از چشم بیفتاد مرا

3 هرگز از روز جوانی نشدم یکدم شاد مادر دهر ندانم به چه میزاد مرا

4 دامنم دجلهٔ بغداد شد از حسرت آن که نسیمی رسد از جانب بغداد مرا

1 ای ترک آتش رخ بیار آن آب آتش فام را وین جامهٔ نیلی ز من بستان و در ده جام را

2 چون بندگان خاص را امشب به مجلس خوانده‌ئی در بزم خاصان ره مده عامان کالانعام را

3 خامی چو من بین سوخته و آتش ز جان افروخته گر پخته‌ئی خامی مکن وان پخته در ده خام را

4 در حلقهٔ دردی کشان بخرام و گیسو برفشان در حلقهٔ زنجیر بین شیران خون‌آشام را

1 ای غره ماه از اثر صنع تو غرا وی طره شب از دم لطف تو مطرا

2 نوک قلم صنع تودر مبدا فطرت انگیخته برصفحهٔ کن صورت اشیا

3 سجاده نشینان نه ایوان فلک را حکم تو فروزنده قنادیل زوایا

4 هم رازق بی ریبی و هم خالق بی عیب هم ظاهر پنهانی و هم باطن پیدا

1 ساقیا وقت صبوح آمد بیار آن جام را می پرستانیم در ده بادهٔ گلفام را

2 زاهدانرا چون ز منظوری نهانی چاره نیست پس نشاید عیبت کردن رند درد آشام را

3 احتراز از عشق میکردم ولی بیحاصلست هر که از اول تصور میکند فرجام را

4 من ببوی دانهٔ خالش بدام افتاده‌ام گر چه صید نیکوان دولت شمارد دام را

1 وقت صبوح شد بیار آن خورمه نقاب ار از قدح دو آتشی خیز و روان کن آب را

2 ماه قنینه آسمان چون بفروزد از افق در خوی خجلت افکند چشمهٔ آفتاب را

3 وقت سحر که بلبله قهقهه بر چمن زند ساغر چشم من بخون رنگ دهد شراب را

4 بسکه بسوزد از غمش ایندل سوزناک من دود برآید از جگر ز آتش دل کباب را

1 اگر در جلوه میری سمند باد جولان را بفرما تا فرو روبم به مژگان خاک میدان را

2 مکن عیب تهیدستان که در بازار سرمستان گدا باشد که بفروشد به جامی ملک سلطان را

3 چرا از کعبه برگردم که گر خاری بود در ره برآرم آه و در یکدم بسوزانم مغیلان را

4 اگر همچون خضر خواهی که دایم زنده‌دل باشی روان در پای جانان ریز اگر دستت دهد جان را

1 بگوئید ای رفیقان ساربان را که امشب باز دارد کاروان را

2 چو گل بیرون شد از بستان چه حاصل زغلغل بلبل فریاد خوان را

3 اگر زین پیش جان میپروریدم کنون بدرود خواهم کرد جان را

4 بدار ای ساربان محمل که از دور ببینم آن مه نامهربان را

1 ای صبح صادقان رخ زیبای مصطفی وی سرو راستان قد رعنای مصطفی

2 آئینهٔ سکندر و آب حیات خضر نور جبین و لعل شکر خای مصطفی

3 معراج انبیا و شب قدر اصفیا گیسوی روز پوش قمرسای مصطفی

4 ادریس کو معلم علم الهی است لب بسته پیش منطق گویای مصطفی

آثار خواجوی کرمانی

95 اثر از غزلیات خواجوی کرمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات خواجوی کرمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی