پاکا ملکا قد فلک را از خاقانی شروانی قطعه 324
1. پاکا ملکا قد فلک را
جز بهر سجود خم نکردی
...
1. پاکا ملکا قد فلک را
جز بهر سجود خم نکردی
...
1. طبع روشن داشت خاقانی حوادث تیره کرد
ور نکردی خاطر او نور پیوند آمدی
...
1. اگر معزی و جاحظ به روزگار منندی
به نظم و نثر همانا که پیشکار منندی
...
1. گر دیده یک اهل دیده بودی
دل مژده پذیر دیده بودی
...
1. چون یوسف سپهر چهارم ز چاه دی
آمد به دلو در طلب تخت مشتری
...
1. افاق زیر خاتم خوارزم شاهی است
مانا ز بخت یافت نگین پیمبری
...
1. کیست ز اهل زمانه خاقانی
که تو اهل وفاش پنداری
...
1. رو که سوی راستی بسیج نداری
مایه به جز طبع پیچ پیچ نداری
...
1. به تعریض گفتی که خاقانیا
چه خوش داشت نظم روان عنصری
...
1. صدرا تو را جلالت اسکندر است لیک
خضری که آب علم ز بحر یقین خوری
...
1. رضیت بما قسم الله لی
و فوضت امری الی حالقی
...