پسر، خاندان را بود از خاقانی شروانی قطعه 312
1. پسر، خاندان را بود خانهدار
چو جان پدر شد به دیگر سرای
...
1. پسر، خاندان را بود خانهدار
چو جان پدر شد به دیگر سرای
...
1. نیک مردی کجاست خاقانی
که در او درد مردمی یابی
...
1. اهل دلی ز اهل روزگار نیابی
انس طلب چون کنی که یار نیابی
...
1. مدح کریمان کنم، چرا نکنم لیک
قدح لئیمان مرا شعار نیابی
...
1. سر انگشت میرزد بیبی
بر من انگشت میگزد بیبی
...
1. گر به دل آزاد بودمی چه غمستی
عقدهٔ سودا گشودمی چه غمستی
...
1. کوهکن در عشق شیرین غیرتی گر داشتی
نقش شیرین را به چشم دیگران نگذاشتی
...
1. یک مشت خاکی ارچه دربند کاخ و کوخی
برگ از خدا طلب کن بگذار شاخ و شوخی
...
1. گفتی که سپاس کس مبر بیش
کز دهر به بخت نیک زادی
...
1. ای جهان داوری که دوران را
عهد نامهٔ بقا فرستادی
...
1. ابر دستا ز بحر جود مرا
عنبر در ثمن فرستادی
...
1. نیست در موکب جهان مردی
نیست بر گلبن فلک وردی
...