یارت نکند به مهر تمکین از خاقانی شروانی رباعی 204
1. یارت نکند به مهر تمکین ای دل
او نیست حریف، مهره بر چین ای دل
1. یارت نکند به مهر تمکین ای دل
او نیست حریف، مهره بر چین ای دل
1. از آتش عشق آب دهانم همه سال
در آب چو آتش به فغانم همه سال
1. بنمود بهار تازه رخسار ای دل
بر باد نهاده باده پیش آر ای دل
1. ای بدر همال قدر خورشید جمال
کیوان دل مشتری رخ زهره مثال
1. سوزی که در آسمان نگنجد دارم
وان ناله که در دهان نگنجد دارم
1. من میوهٔ خام سایه پرورد نیم
جز چشمهٔ خورشید جهانگرد نیم
1. احکام شریعت است چون شارع عام
بیرون مرو از راه شریعت یک گام
1. از کوی تو ای نگار زاری بردیم
آشفته دلی و بیقراری بردیم
1. کو زهر؟ که نام دوستکانیش نهم
کو تیغ که آب زندگانیش نهم
1. ز آن نوش کند زهره شراب سخنم
کز فرق فلک گذشت آب سخنم
1. در زان لب لعل نوش خوردت چینم
لاله همه ز آن رخ چو وردت چینم
1. ای پیش تو مهر و ماه و تیر و بهرام
بر جیس و زحل، زهره حمل ثور غلام